- راکض
- دواننده اسوار اسپدوان
معنی راکض - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شیر درنده شیردرنده، دزدار دژدار ، بیمار بستری
کسیکه که میل می کند و تیکه مینماید
خم شونده، رکوع کننده
ثابت و بر جای از هر چیزی، ایستاده مقابل جاری
افرازی است که در بازی تنیس بدست میگیرد و توپ را با آن میزنند
سوار بر اسب یا شتر
چابکسوار، رامگر رام کننده رام کننده ستوران توسن، دست آموز رام
رام کننده ستوران توسن، دست آموز رام
تارک و مانده، ترک کننده چیزی
آرام و ثابت و بی حرکت، هر چیز به جا مانده و ایستاده در یک جا مانند آب ایستاده که جاری و روان نباشد
سوار، سوار بر اسب یا شتر
وسیله ای که در بازی تنیس و پینگ پونگ به دست می گیرند و با آن به توپ ضربه می زنند
نوعی موشک
نوعی موشک
ترک کننده، واگذارنده، دور کننده، دوراندازنده
رکوع کننده، خم شونده، سرفرودآورنده، فروتنی کننده
رام کننده یا تربیت کنندۀ اسب یا جانور وحشی، کنایه از راهنما، آنکه ریاضت می کشد، زاهد
((کِ))
فرهنگ فارسی معین
ابزاری به شکل یک صفحه توری گرد مسطح دارای دسته بلند که در بازی تنیس مورد استفاده قرار می گیرد، موشک
خرسند
تازاندن دواندن، دویدن، لگد زدن، بال زدن، گریختن، تیر انداختن، پرتاباندن، جنبیدن: ستارگان دویدن تاختن
گوسفند جنگی، قوچ
رشتۀ سوزن، نخ
کاسۀ آبخوری چوبی
گوشه ای در دستگاه راست پنجگاه و ماهور
رشتۀ سوزن، نخ
کاسۀ آبخوری چوبی
گوشه ای در دستگاه راست پنجگاه و ماهور
رشته سوزن، نخ
گوسفند جنگی، قوچ
کاسه چوبی، آبخوری
نوعی رقص پر جنب و جوش
تاخت و تاز، حمله