جدول جو
جدول جو

معنی راپه - جستجوی لغت در جدول جو

راپه
(پَ)
یکی از جزایر نوبوآی که تابع فرانسه است عرض جنوبی آن 27 درجه و 35 دقیقه و چهل و شش ثانیه است و طول غربی 146 درجه و 37 دقیقه و 35 ثانیه است مساحت سطحیۀ آن 42 هزار گز مربع است زمینش کوهستانی است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راجه
تصویر راجه
عنوان احترام آمیز هر یک از حاکمان، فرمانروایان، امرا و سرکردگان هند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رافه
تصویر رافه
گیاهی بیابانی شبیه موسیر که پخته و بریان کردۀ آن خورده می شود
انجدان، گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، انگیان، انگژد، انگدان، انگوژه، انگژه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رازه
تصویر رازه
راز، مطلب پوشیده و پنهان، سر
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
نام یک قطعه زمین فرازی است. (از معجم البلدان ج 4)
نام شهری به برالشام. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(پْپَ / پِ)
سرگین گاو. سرگین آبدار گاو. تپه
لغت نامه دهخدا
(پِ)
ماری قیلیبر کونستان. استاد تشریح فرانسوی (1810- 1896 میلادی) عضو آکادمی طب و آکادمی علوم فرانسه بود. تألیفات متعددی در طب از او بیادگار مانده است
لغت نامه دهخدا
(مَ)
مهرۀ افسون برای محبت. (منتهی الارب) ، گودالی که در آن آب جمع شود. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
یاقوت در معجم البلدان گوید: مانند رام کلمه فارسی است بهمان معنی، یعنی مراد و مقصود. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ پَ / پِ)
گل خنو. (شلیمر)
لغت نامه دهخدا
(هََ / هَِ)
منسوب به راه. (ناظم الاطباء). راه مثل چارراهه. (فرهنگ نظام).
- آب راهه، راه آب و مجرای آب و نهر. (ناظم الاطباء).
، گذرگاه سیل، سیلاب
لغت نامه دهخدا
(وُهْ)
ناله و زاری. (از شعوری ج 2 ورق 14) :
کند راوه بهر شام و سحرگاه
نمیگیرد بسویش گوش آن ماه.
میرنظمی (از شعوری).
آیا مصحف لابه نیست ؟ بهر حال جای دیگر دیده نشد
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی است از دهستان پشت گدار بخش حومه شهرستان محلات، واقع در 42هزارگزی شمال محلات و 11هزارگزی باختری راه شوسۀ قم باصفهان. این ده در جلگه قرار گرفته و هوای آن معتدل و سکنۀ آن 500 تن است. آب راوه از چشمه سار تأمین میشود و محصول عمده آن: غلات، پنبه و لبنیات است. پیشۀ مردم کشاورزی و دامپروری و شترداری است و کارهای دستی زنان پلاس بافیست. چند مزرعۀ کوچک جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). و رجوع به تاریخ قم ص 137 و 116 شود
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ)
جوششی که بر سر و روی اطفال برآید، و بعربی سعفه خوانند. (آنندراج) (انجمن آرا) (از ناظم الاطباء) (از برهان) (رشیدی) (جهانگیری). جوش
لغت نامه دهخدا
(یَ)
رایت. رجوع به رایت شود
لغت نامه دهخدا
(یَ)
محله ای است در فسطاط مصر، و در وسط آن مسجد عمرو بن عاص قرار دارد. (از معجم البلدان)
سرزمینی است در بلاد هذیل. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ)
اصل آن هندی است و ظاهراً چاپ و چاپ کردن از این کلمه آمده است، قالب چوبی که بدان نقش و جز آن کنند:
اگر ز وصل تو نقشم بکام ننشیند
ز بوسه چاپه کنم اطلس فرنگ ترا.
سیدحسن خالص (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ قَ قُ)
رایت. رؤیت. رأی. دیدن، دانستن. (منتهی الارب). و رجوع به مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناپه
تصویر ناپه
فرانسوی سفره زبانزد زمین شناسی خوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رابه
تصویر رابه
مادراندر زن پدر. مونث راب: زن پدر زن بابا مامندر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رازه
تصویر رازه
مطلب پوشیده امر پنهان سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راده
تصویر راده
فایده، نفع، سود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راحه
تصویر راحه
پنجه هبک، شادمانی آسایش، آساینده، رستی (تعطیل)، دلخواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راجه
تصویر راجه
حاکم هند پادشاه هندوستان. رای سنسکریت فرمانروا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راپل
تصویر راپل
فرانسوی یادآوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رامه
تصویر رامه
فرانسوی کنف سیام فریز سیامی پنجه مرغ از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رایه
تصویر رایه
درفش نشان سپاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافه
تصویر رافه
تن آسان مرد، آسان و فراخ زندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاپه
تصویر تاپه
سرگین گاو تپه تاپال تپاله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاپه
تصویر لاپه
قطعه بریده از چوب و الوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رابه
تصویر رابه
((بِّ))
مادراندر، زن پدر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاپه
تصویر لاپه
((پِ یا پَ))
قطعه بریده از چوب و الوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راجه
تصویر راجه
((جِ))
عنوانی برای حاکم یا فرمانروا در هندوستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رانه
تصویر رانه
محرک
فرهنگ واژه فارسی سره
کسی که از مرتع گالشها در فصل تابستان مراقبت کند
فرهنگ گویش مازندرانی