جدول جو
جدول جو

معنی راپرت - جستجوی لغت در جدول جو

راپرت
گزارش کتبی یا شفاهی برای بیان خبری، بیان محرمانه
تصویری از راپرت
تصویر راپرت
فرهنگ فارسی عمید
راپرت
(پُ)
گزارش، شرح. وصف. نقل. روایت. حکایت. داستان. قصه. بیان. (فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی) ، خبر و اخبار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
راپرت
حکایت، داستان، قصه، بیان، وصف، گزارش، روایت
تصویری از راپرت
تصویر راپرت
فرهنگ لغت هوشیار
راپرت
((پُ))
گزارش، سخن چینی
تصویری از راپرت
تصویر راپرت
فرهنگ فارسی معین
راپرت
اخبار، خبر، گزارش
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اپرت
تصویر اپرت
نوعی نمایش که شامل مکالمه، رقص و آوازهای سبک دل انگیز و خنده دار است
فرهنگ فارسی عمید
(پِ)
نام رودخانه ای است در امریکای شمالی در ناحیۀ دومینیون. طول آن متجاوز از 500 هزار گز است و از شرق بسوی غرب جریان دارد
لغت نامه دهخدا
(پِ)
سنت روپرت، از قدیسان مذهب کاتولیک بود، از700 تا 712 میلادی در ناحیۀ باویر به نشر دین مسیح پرداخت و در نزد مردم باویر بسیار مقدس و معزز بود. وی در سالزبورگ وفات یافت
لغت نامه دهخدا
(پُ)
رجوع به راپرت شود
لغت نامه دهخدا
(تُ کَ / کِ کَ دَ)
گزارش دادن. (لاروس فرانسه) ، شرح دادن. وصف کردن. نقل کردن. روایت کردن. حکایت کردن. داستان گفتن. قصه گفتن. بیان کردن. (فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی). اخبار کردن، خبر دادن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(پُ)
گزارش دهنده، شرح دهنده. وصف کننده. نقل کننده. روایت کننده. حکایت کننده. داستان گوینده. قصه گوینده. بیان کننده. (فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی)
لغت نامه دهخدا
گزارش کتبی یا شفاهی مبنی بر خبر و مطلبی گزارش) اجزاء هر یک از وزارتخانه هااز روی راپرت آن وزیر بصدارت عظمی... خواهد بود (از قانون تشکیلات مشیر الدوله صدر اعظم ناصر الدین شاه)
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی شوخشاد نمایش اپرایی کوچکی که ارکستر آن آهنگهای عامیانه و تفریحی و سبک نوازد و جنبه شوخ و شاد داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
((اُ پِ رِ))
نمایش اپرایی کوچکی که ارکستر آن آهنگ های عامیانه و تفریحی و سبک نوازد و جنبه شوخ و شاد داشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راپرتچی
تصویر راپرتچی
گزارش گر، خبرچین، جاسوس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اپرت
تصویر اپرت
شوخشاد
فرهنگ واژه فارسی سره