گرزی که به شکل سر گاو ساخته باشند، گوسر، گاوسار، برای مثال یکی تخت و آن گرزۀ گاوسار/ که مانده ست از او در جهان یادگار (فردوسی - ۸/۲۷۴)، چوب کلفت که سر آن مانند گرز باشد
گرزی که به شکل سر گاو ساخته باشند، گوسَر، گاوسار، برای مِثال یکی تخت و آن گرزۀ گاوسار/ که مانده ست از او در جهان یادگار (فردوسی - ۸/۲۷۴)، چوب کلفت که سر آن مانند گرز باشد
نگونسار. سرنگون. در تمام معانی رجوع به نگونسار شود: این رایت نگونسر و رخش بریده دم بر غافلان هفت خطرگه برآورید. خاقانی. جرمی نکرده حلقۀ گوشش نگونسر است آویخته به سایۀ مشکین کمند او. خاقانی
نگونسار. سرنگون. در تمام معانی رجوع به نگونسار شود: این رایت نگونسر و رخش بریده دم بر غافلان هفت خطرگه برآورید. خاقانی. جرمی نکرده حلقۀ گوشش نگونسر است آویخته به سایۀ مشکین کمند او. خاقانی
نام قصبه ای است در ایالت گجرات هند واقع در ناحیۀ سورت و در روبروی شهر سورت و کنار رود خانه تپتی که بوسیلۀ پلی بشهر سورت مربوط میشود. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام قصبه ای است در ایالت گجرات هند واقع در ناحیۀ سورت و در روبروی شهر سورت و کنار رود خانه تپتی که بوسیلۀ پلی بشهر سورت مربوط میشود. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
دهی است از دهستان مشهد افروز بخش مرکزی شهرستان بابل. واقع در 8هزارگزی بابل دشت. دارای 785 تن سکنه است. آب آن از سجاد رود است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان مشهد افروز بخش مرکزی شهرستان بابل. واقع در 8هزارگزی بابل دشت. دارای 785 تن سکنه است. آب آن از سجاد رود است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان تکاب بخش ریوش شهرستان کاشمر دارای 520تن سکنه. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 شود، هوای میان اعلای کوه تا فرازگاه وادی. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
دهی است از دهستان تکاب بخش ریوش شهرستان کاشمر دارای 520تن سکنه. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 شود، هوای میان اعلای کوه تا فرازگاه وادی. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
بیونانی غله ای است که آنرا بفارسی کرسنه و کسنک و بعربی رعی الحمام گویند. (برهان). بیونانی کرسنه. (تحفۀ حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الادویه). رجوع به اروبس شود
بیونانی غله ای است که آنرا بفارسی کرسنه و کِسْنَک و بعربی رعی الحمام گویند. (برهان). بیونانی کرسنه. (تحفۀ حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الادویه). رجوع به اروبس شود
از بخشهای شهرستان سنندج است. مشخصات جغرافیایی آن بدین شرح است:از طرف شمال و مشرق به بخش کامیاران شهرستان سنندج، از طرف جنوب به بخش سنجابی، از جنوب شرقی به دهستان خالصۀ بخش مرکزی کرمانشاه و از مغرب به دهستان ولدبیگی از بخش ثلاث و از شمال غربی به دهستان جوانرود از بخش پاوه محدود است. بطور کلی آب و هوایی سرد داردمنتها قسمتهای کوهستانی سردتر و کنار رود خانه قره سو سرد معتدل است. سرچشمۀ اصلی رود خانه قره سو در این بخش است و در قصبۀ روانسر و دماغۀ جنوب شرقی کوه شاهو چندین چشمه جاری است و بتدریج از کف رودخانه زه آب بدان افزوده می شود و بطرف کرمانشاه جاری میگردد ولی منبع اصلی رودخانه دره های جنوب شرقی کوه شاهو مراتع خراجیان و زرینه است که در بهار و زمستان آب فراوانی از آن جاری است منتها در تابستان این رودخانه خشک می شود، و آبادی روانسر در کنار این رودخانه واقع شده است. در سال 1318 هجری شمسی برای اینکه از آب این رودخانه استفادۀ بیشتری بشود سدی به طول 20 متر در یک هزارگزی پایین آبادی احداث شد و دو جوی بزرگ از آن منشعب گردید و مورد استفادۀ ده آبادی قرار گرفت. از ارتفاعات مهم این ناحیه، کوه مرتفع شاهو است که درمشرق بخش پاوه در جهت شمال باختری به جنوب خاوری کشیده شده است و تا حدود درۀ میان دربند و طاق بستان و بیستون ادامه دارد و در روانسر بوسیلۀ رود خانه خراجیان شکافته میشود و با زمین یکسان میگردد. قصبۀ روانسر در انتهای دماغۀ این کوه واقع شده است. این سلسله کوه را از روانسر بطرف شمال غربی کوه شاهو و در جنوب شرقی کوه چالابه و کوه زیارت ویس می نامند. ارتفاع قلۀ شاهو در شمال بدرآباد و زیرجوبی 2328 متر، و قلۀ چالابه در شمال باباحیران 2231 متر است. در حدود شمال شرقی گردنۀ پلنگان شعبه ای از کوه شاهو منشعب میشود و بوسیلۀ قوسی به کوه چالابه متصل می گردد و قلل مهم آن بنام زرینه و شاخ شکن خوانده میشود و خطالرأس این رشته حد طبیعی بخش روانسر و بخش کامیاران است. گردنۀ لون بین کوه زرینه و شاهو واقع است و راه مالرو روانسر به شاهین از آن میگذرد. ارتفاع قلۀ زرینه کوه 2518 متر و قلۀ شاخ شکن 2231 است. راه شوسۀکرمانشاه به نوسود که از وسط این بخش میگذرد قبل ازوقایع شهریور 1320 احداث شده است و کاملاً مورد استفادۀ اتومبیلهاست. این بخش از 50 آبادی تشکیل یافته و سکنۀ آن در حدود 10 هزار تن و مرکز بخش، قصبۀ روانسر است، و خراجیان، دوست آباد، صادق آباد، خرم آباد، زرین چقا، گل سفید، مشکین آباد و گمشتر از دیه های مهم این بخش می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
از بخشهای شهرستان سنندج است. مشخصات جغرافیایی آن بدین شرح است:از طرف شمال و مشرق به بخش کامیاران شهرستان سنندج، از طرف جنوب به بخش سنجابی، از جنوب شرقی به دهستان خالصۀ بخش مرکزی کرمانشاه و از مغرب به دهستان ولدبیگی از بخش ثلاث و از شمال غربی به دهستان جوانرود از بخش پاوه محدود است. بطور کلی آب و هوایی سرد داردمنتها قسمتهای کوهستانی سردتر و کنار رود خانه قره سو سرد معتدل است. سرچشمۀ اصلی رود خانه قره سو در این بخش است و در قصبۀ روانسر و دماغۀ جنوب شرقی کوه شاهو چندین چشمه جاری است و بتدریج از کف رودخانه زه آب بدان افزوده می شود و بطرف کرمانشاه جاری میگردد ولی منبع اصلی رودخانه دره های جنوب شرقی کوه شاهو مراتع خراجیان و زرینه است که در بهار و زمستان آب فراوانی از آن جاری است منتها در تابستان این رودخانه خشک می شود، و آبادی روانسر در کنار این رودخانه واقع شده است. در سال 1318 هجری شمسی برای اینکه از آب این رودخانه استفادۀ بیشتری بشود سدی به طول 20 متر در یک هزارگزی پایین آبادی احداث شد و دو جوی بزرگ از آن منشعب گردید و مورد استفادۀ ده آبادی قرار گرفت. از ارتفاعات مهم این ناحیه، کوه مرتفع شاهو است که درمشرق بخش پاوه در جهت شمال باختری به جنوب خاوری کشیده شده است و تا حدود درۀ میان دربند و طاق بستان و بیستون ادامه دارد و در روانسر بوسیلۀ رود خانه خراجیان شکافته میشود و با زمین یکسان میگردد. قصبۀ روانسر در انتهای دماغۀ این کوه واقع شده است. این سلسله کوه را از روانسر بطرف شمال غربی کوه شاهو و در جنوب شرقی کوه چالابه و کوه زیارت ویس می نامند. ارتفاع قلۀ شاهو در شمال بدرآباد و زیرجوبی 2328 متر، و قلۀ چالابه در شمال باباحیران 2231 متر است. در حدود شمال شرقی گردنۀ پلنگان شعبه ای از کوه شاهو منشعب میشود و بوسیلۀ قوسی به کوه چالابه متصل می گردد و قلل مهم آن بنام زرینه و شاخ شکن خوانده میشود و خطالرأس این رشته حد طبیعی بخش روانسر و بخش کامیاران است. گردنۀ لون بین کوه زرینه و شاهو واقع است و راه مالرو روانسر به شاهین از آن میگذرد. ارتفاع قلۀ زرینه کوه 2518 متر و قلۀ شاخ شکن 2231 است. راه شوسۀکرمانشاه به نوسود که از وسط این بخش میگذرد قبل ازوقایع شهریور 1320 احداث شده است و کاملاً مورد استفادۀ اتومبیلهاست. این بخش از 50 آبادی تشکیل یافته و سکنۀ آن در حدود 10 هزار تن و مرکز بخش، قصبۀ روانسر است، و خراجیان، دوست آباد، صادق آباد، خرم آباد، زرین چقا، گل سفید، مشکین آباد و گمشتر از دیه های مهم این بخش می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
راوندیه. همان فرقۀ راوندیه است منسوب به عبدالله راوندی که درحبیب السیر راونده آمده است. رجوع به راوندیه در همین لغت نامه و حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 272 شود
راوندیه. همان فرقۀ راوندیه است منسوب به عبدالله راوندی که درحبیب السیر راونده آمده است. رجوع به راوندیه در همین لغت نامه و حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 272 شود
یحیی بن محمد بن اسحاق راوندی. پدر ابن راوندی معروف. وی بر طبق برخی از نوشته ها یهودی بوده و در تورات تحریفاتی وارد آورده است. لیکن با توجه باینکه نام پدر وی محمد بن اسحاق است گمان میرود این نسبت از جانب مخالفان پسرش باو داده شده باشد. (از خاندان نوبختی ص 89) حیان بن بشر بن المخارق الضبی الاسدی راوندی. او در اصفهان قاضی بود و از ابویوسف قاضی و دیگران روایت کردو بسال 238 هجری قمری درگذشت. (از لباب الانساب ج 2)
یحیی بن محمد بن اسحاق راوندی. پدر ابن راوندی معروف. وی بر طبق برخی از نوشته ها یهودی بوده و در تورات تحریفاتی وارد آورده است. لیکن با توجه باینکه نام پدر وی محمد بن اسحاق است گمان میرود این نسبت از جانب مخالفان پسرش باو داده شده باشد. (از خاندان نوبختی ص 89) حیان بن بشر بن المخارق الضبی الاسدی راوندی. او در اصفهان قاضی بود و از ابویوسف قاضی و دیگران روایت کردو بسال 238 هجری قمری درگذشت. (از لباب الانساب ج 2)
عمر بن عبدالله بن احمد بن محمد بن عبدالله خطیب ارغیانی، مکنی به ابوالعباس راونیری برادر امام ابونصر ارغیانی که بزرگتر از وی بود. عمر فقیه و دانشمند و پاکدامن و خوش سیرت و نیکوکار بود. او به نیشابور رفت و از امام ابوالمعالی جوینی فقه آموخت و دیری در آنجا اقامت گزید وسپس بوطن برگشت و از استاد ابوالقاسم قشیری و ابوالحسن علی بن احمد واحدی و ابوحامد احمد بن حسن ازهری و ابونصر احمد بن محمد بن محمد بن مسیب ارغیانی و ابوالقاسم مطهر بن محمد بحیری و ابوبکر محمد بن قاسم صفار حدیث شنید. ابوسعد و ابوالقاسم دمشقی از وی روایت دارند. وی بسال 534 هجری قمری در نیشابور درگذشت. (از معجم البلدان)
عمر بن عبدالله بن احمد بن محمد بن عبدالله خطیب ارغیانی، مکنی به ابوالعباس راونیری برادر امام ابونصر ارغیانی که بزرگتر از وی بود. عمر فقیه و دانشمند و پاکدامن و خوش سیرت و نیکوکار بود. او به نیشابور رفت و از امام ابوالمعالی جوینی فقه آموخت و دیری در آنجا اقامت گزید وسپس بوطن برگشت و از استاد ابوالقاسم قشیری و ابوالحسن علی بن احمد واحدی و ابوحامد احمد بن حسن ازهری و ابونصر احمد بن محمد بن محمد بن مسیب ارغیانی و ابوالقاسم مطهر بن محمد بحیری و ابوبکر محمد بن قاسم صفار حدیث شنید. ابوسعد و ابوالقاسم دمشقی از وی روایت دارند. وی بسال 534 هجری قمری در نیشابور درگذشت. (از معجم البلدان)
دهی است از دهستان هریس بخش مرکزی شهرستان سراب. دارای 333 تن سکنه است. آب آنجا از چاه تأمین میشود و محصول آن غلات، بزرک. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان هریس بخش مرکزی شهرستان سراب. دارای 333 تن سکنه است. آب آنجا از چاه تأمین میشود و محصول آن غلات، بزرک. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
آنچه بشکل و هیئت گاو باشد، یا گرز (گرزه عمود) گاوسار. گرزی که سرش شبیه بسر گاو باشد: چون زند بر مهره شیران دبوس شصت من چون زند بر گردن گردان عمود گاو سار. (منوچهری)، گرز فریدون که سرش همانند سر گاو بود: فریدون ابا گرزه گاوسار بفرمود کردن برآنجا نگار. (گشتاسب نامه دقیقی)، طویله ای که در پیش سرای برای گاو آماده کنند: بهو گاوسار فراخ
آنچه بشکل و هیئت گاو باشد، یا گرز (گرزه عمود) گاوسار. گرزی که سرش شبیه بسر گاو باشد: چون زند بر مهره شیران دبوس شصت من چون زند بر گردن گردان عمود گاو سار. (منوچهری)، گرز فریدون که سرش همانند سر گاو بود: فریدون ابا گرزه گاوسار بفرمود کردن برآنجا نگار. (گشتاسب نامه دقیقی)، طویله ای که در پیش سرای برای گاو آماده کنند: بهو گاوسار فراخ