- راهوار
- فراخ و نرم رو، اسب لایق راه
معنی راهوار - جستجوی لغت در جدول جو
- راهوار
- ویژگی اسب یا استر خوش راه و تندرو
- راهوار
- تندرو، رهوار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل راهور
رهاورد سوغات سفر
سوغات، هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد
رهاورد، تحفه، ارمغان، سفته، نورهان، نوراهان، نوارهان، بازآورد، عراضه، بلک، لهنه
رهاورد، تحفه، ارمغان، سفته، نورهان، نوراهان، نوارهان، بازآورد، عراضه، بلک، لهنه
تدبیر، راه حل
پاسبان و نگهبان راه
درخور شاه لایق شاه شاهانه: در شاهوار، هر چیز نیک خوب و گرانمایه
خوب و گران مایه، ویژگی چیزی که درخور و لایق شاه باشد
پاسبان و نگهبان راه، محافظ راه، کسی که باج راه می گیرد
مانند ماه، مثل ماه، کنایه از زیبا، نیکوروی، ماهیانه، شهریه
گاهواره: وقت طفلیم که بودم شیرجو گاهوارم را که جنبانید ک او. (مثنوی)
مانند ماه زیبا، حقوق که همه ماهه بخدمتگزاران و مستخدمان دهند: ماهیانه شهریه
نگهبان راه، راهزن، راه راه، مخطط
شایسته برای شاه، هر چیز خوب و گران بها، نفیس
مانند ماه، مثل ماه، ماهیانه و شهریه
راه سپر، فراخ گام تند رو و خوش راه (اسب استر و غیره)
خوش راه و نجیب
جمع هور، دریاچه های فراخ
راهوار، ویژگی اسب یا استر خوش راه و تندرو
حیران، واله، شیفته
نامطبوع، وخیم
قمر مصنوعی
سوارپا پیاده جلد و چابک
گله بان، چوپان