عمل راهوار، فراخ گامی و تندوتیزی، (ناظم الاطباء) : نیم تنک سخنی کز عبارت فارغ به راهواری بیرون برم همی لنگی، اثیرالدین اخسیکتی، بود با راهواریش همه لنگ با چنان پی فراخیی همه تنگ، نظامی، میبرد ز روی سازگاری آن لنگی را به راهواری، نظامی، تهی دست کو مایه داری کند چو لنگی است کو راهواری کند، نظامی، با هر که بوده باشد در نظم و نثر امروز بیرون بوم بقدرت لنگی به راهواری، سیف اسفرنگ، و رجوع به راهوار و رهوار شود