- راهنمائی
- دلالت و هدایت، ارشاد، رهبری
معنی راهنمائی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هدایت
عمل راهنما هدایت رهبری. یا اداره راهنمایی و رانندگی اداره ای در شهربانی که موظف به انتظام رفت و آمد و عبور و مرور وسایل نقلیه است شعبه تامین وسایل عبور و مرور و وسایل نقلیه
راه نشان دادن به کسی، عمل راهنما، رهبری، هدایت، رسیدگی به عبور و مرور وسایط نقلیه، دورۀ تحصیلی سه ساله بعد از ابتدایی و قبل از دبیرستان
عمل راهنما، هدایت، راهبری
اداره راهنمایی و رانندگی: اداره ای که موظف به انتظام رفت و آمد و عبور و مرور وسایل نقلیه است
اداره راهنمایی و رانندگی: اداره ای که موظف به انتظام رفت و آمد و عبور و مرور وسایل نقلیه است
Hint, Guidance, Mentorship
руководство , намёк , наставничество
Anleitung, Hinweis, Mentoring
настанови , підказка , менторство
wskazówki, wskazówka, mentoring
指导 , 提示 , 导师制度
orientação, dica, mentoria
orientamento, suggerimento, mentoring
orientación, pista, mentoría
orientation, indice, mentorat
begeleiding, aanwijzing, mentorschap
मार्गदर्शन , संकेत , मार्गदर्शन
pengarahan, petunjuk, pendampingan
إرشادٌ , تحريرٌ , توجيهٌ
הדרכה , רמז , חונכות
ガイダンス , ヒント , メンタリング
지도 , 힌트 , 멘토링
rehberlik, ipucu, mentorluk
mwelekeo, kidokezo, ushauri
การแนะนำ , บอกใบ้ , การให้คำปรึกษา
নির্দেশনা , ইঙ্গিত , পরামর্শদান
رہنمائی , اشارہ , رہنمائی
عمل راهنمون راهنمایی رهبری
راهنمایی و رهبری، هدایت
رهنمونی، ارشاد، دلالت
نشان دهنده راه، هادی، بلد راه
کسی که راهی را به دیگری نشان می دهد و او را راهنمایی می کند، راه نماینده، رهبر، پیشوا، نقشه یا هر چیز دیگر که کسی از روی آن راه و مقصد خود را پیدا می کند
Guide, Mentor, Facilitator
посредник , путеводитель , наставник