جدول جو
جدول جو

معنی راهزنی - جستجوی لغت در جدول جو

راهزنی
دزدی و غارت اموال مسافران در راه ها، عمل راهزن
تصویری از راهزنی
تصویر راهزنی
فرهنگ فارسی عمید
راهزنی(زَ)
عمل راهزن. دزدی و غارت و تاراج در راهها. (ناظم الاطباء). قطع طرق. (یادداشت مؤلف) :
هر که درین راه منی میکند
برمن و تو راهزنی میکند.
نظامی.
، سرودگویی. راه زدن. رجوع به راه درین معنی شود
لغت نامه دهخدا
راهزنی
دزدی و غارت و تاراج در راهها
تصویری از راهزنی
تصویر راهزنی
فرهنگ لغت هوشیار
راهزنی((رَ زَ))
دزدی، بریدن راه، قطع طریق
تصویری از راهزنی
تصویر راهزنی
فرهنگ فارسی معین
راهزنی
دزدی، رهزنی، سرقت، طراری، عیاری
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاهانی
تصویر شاهانی
انگور شاهانی، نوعی انگور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راهبری
تصویر راهبری
رهبری، راهنمایی، هدایت
فرهنگ فارسی عمید
دزدی که در بیابان و میان راه جلو مردم را می گیرد و اموال آن ها را به زور می گیرد، قطاع الطریق، راهگیر، راهبند
فرهنگ فارسی عمید
(رَ زَ)
راهزنی. عمل و صفت راهزن و رهزن. (یادداشت مؤلف) :
نه مردی است این دزدی و رهزنی
بدین کار واپس تر از هر زنی.
فردوسی.
رجوع به رهزن و راهزنی شود.
- رهزنی کردن، دزدی کردن در راه. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
ده کوچکیست از دهستان پاریز بخش مرکزی شهرستان سیرجان، واقع در 102هزارگزی شمال خاوری سعید آباد، سر راه مالرو گود احمد پسوجان. سکنۀ این ده 45 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
منسوب است به راهون که نام کوهی است در جزیره سراندیب، (یادداشت مؤلف)،
- حجر راهونی، منسوب به راهون که نام کوهی است در جزیره سراندیب، (یادداشت مؤلف)، حجر بزادی، یاقوت رنگین سبز و سیاه، (از دزی ج 1 ص 81)
لغت نامه دهخدا
فولاد و آهن جوهردار، آنچه از فولاد و آهن جوهردار سازند مانند شمشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقمزنی
تصویر رقمزنی
نویسندگی کتابت، نقاشی رسامی
فرهنگ لغت هوشیار
صمغ حاصل از کاجها. توضیح: این نام امروزه بطور کلی بمفهوم عام تر بانتین استعمال گردد تربانتین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهبری
تصویر راهبری
عمل راهبر هدایت ارشاد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع راهب، هیرسایان جمع راهب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهپوی
تصویر راهپوی
رهنورد، راه پیما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهروی
تصویر راهروی
عمل راه رفتن، (تصوف) سلوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهسنج
تصویر راهسنج
کسی که سنجش راه کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رایزنی
تصویر رایزنی
عمل و شغل رایزن مشاوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهزنی
تصویر رهزنی
عمل راهزن غارت در جاده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهزن
تصویر راهزن
آنکه در راهها مسافران را غارت کند قاطع طریق، سرود گوی مطرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رایزنی
تصویر رایزنی
مشاورت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راهزن
تصویر راهزن
((زَ))
دزدی که اموال مسافران را غارت می کند، نغمه خوان، سرودگوی، رهزن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راهزن
تصویر راهزن
سارق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رایزنی
تصویر رایزنی
مشاوره، مشورت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راهبند
تصویر راهبند
مانع
فرهنگ واژه فارسی سره
تدبیر، شور، مشاوره، مشورت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دزد، راه بر، راهدار، رهزن، سارق، طرار، عیار، غارتگر، قاطع الطریق، گردنه بند
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
Prickliness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
رایزنی، رای کسی را زدن، رهزنی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
колючесть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
Stacheligkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
колючість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
kolczastość
دیکشنری فارسی به لهستانی