جدول جو
جدول جو

معنی رامیاد - جستجوی لغت در جدول جو

رامیاد(پسرانه)
زامیاد، نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی در قدیم
تصویری از رامیاد
تصویر رامیاد
فرهنگ نامهای ایرانی
رامیاد
مطیع و منقاد، (از شعوری ج 2 ورق 4)، ولی در فرهنگهای دیگر که در کتاب خانه لغتنامه موجود است چنین واژه ای باین معنی دیده نشد
لغت نامه دهخدا
رامیاد
زامیاد، این لغت در فرهنگ شعوری با کلمه رامناد نام روز بیست وهشتم از ماههای پارسی معنی شده که مسلماً تصحیف زامیاد است، رجوع به زامیاد در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بامداد
تصویر بامداد
(پسرانه)
پگاه، سپیده دم، نام پدر مزدک، صبح، نام پدر مزدک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رامیار
تصویر رامیار
(پسرانه)
چوپان و گوسفند چران، رمه یار چوپان، شبان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رامشاد
تصویر رامشاد
(پسرانه)
مرکب از رام (آرام یا مطیع) + شاد (خوشحال)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زامیاد
تصویر زامیاد
(پسرانه)
رامیاد، نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی در قدیم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بامشاد
تصویر بامشاد
(پسرانه)
کسی که در سحرگاهان شاد است، نام یکی از موسیقیدانان معروف در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سامیار
تصویر سامیار
(پسرانه)
کمک کننده به آتش محافظ آتش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سامیان
تصویر سامیان
(پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی اردبیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رامیلا
تصویر رامیلا
(دخترانه)
خدای بزرگ، نامی آشوری است، خدای بزرگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رامینا
تصویر رامینا
(دخترانه)
بالا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رامینه
تصویر رامینه
(دخترانه)
رامین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زامیاد
تصویر زامیاد
روز بیست و هشتم از هر ماه خورشیدی، برای مثال چون روز زامیاد نیاری ز می تو یاد؟ / زیرا که خوش تر آید می روز زامیاد (مسعودسعد - مجمع الفرس - زامیاد)، در آیین زردشتی فرشتۀ موکل بر زمین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رامیار
تصویر رامیار
چوپان، برای مثال رسیدم در میان مرغزاری / در آن دیدم رمی بی رامیاری (نزاری - لغت نامه - رامیار)
فرهنگ فارسی عمید
(زامْ)
نام روز بیست و هشتم است از ماههای شمسی. (برهان قاطع) (آنندراج). نام روز بیست و هفتم از هر ماه شمسی. (غیاث اللغات). روز بیست و هشت است از ماههای شمسی و نیک است در این روز تخم کشتن و درخت نشاندن و عمارت کردن. (فرهنگ جهانگیری). آقای دکتر معین در کتاب روزشماری در ایران باستان آرد: روز 28 به زامیاد نامزد است. در اوستا زام و در پهلوی زمیک و در پارسی زمی بمعنی زمین و فرشته آن هر دو آمده. (روزشماری ص 62). و در ص 65 از آن کتاب آرد: ابوریحان بیرونی نام این روز را در فهرست روزهای ایرانی زامیاد و در سغدی رام جید و در خوارزمی، راث یاد کرده زرتشتیان این روز را رامیاد خوانند -انتهی:
چون زامیاد نیاری ز می تو یاد
زیرا که خوشتر آید می روز زامیاد
خاصه بپادشاه ملک ارسلان که چرخ
هرگز نداشت چو او هیچ شاه یاد.
مسعودسعد.
و رجوع به مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی و یشتها و خرده اوستا از یشتهای اوستا شود
لغت نامه دهخدا
(زامْ)
فرشته ای است که مصالح و تدبیر امور روز زامیاد (28 از هر ماه شمسی) به او تعلق دارد. گویند در این روز درخت نشاندن و تخم کاشتن و عمارت کردن بغایت خوب است. (برهان قاطع). نام فرشتۀ موکل بر تدبیر امور آن روز (روز زامیاد) و گویند به محافظت حوران بهشتی نیز مأمور است. (آنندراج). نام سروشی است که بمحافظت حوران بهشتی مأمور است وتدبیر امور و مصالح زامیاد به او متعلق است. (فرهنگ جهانگیری). دکتر معین در مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی آرد: ایزدان بزرگ نیز خود بنوبت از همکاران امشاسپندان هستند... و ایزد زامیاد از ایزدان همکار امرداد (امشاسپندی که ماه مرداد بنام او است) میباشد. (مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی ص 162). و در ص 432 از آن کتاب آمده: در مزدیسنا همه عناصر و بخصوص (زمین) مقدس و زامیاد یعنی: زم یزدیا بعبارت دیگر فرشتۀ زمین (در اوستا: زم) محترم است و نام او در ردیف فرشتگان سی روز ماه یادشده و از این جهت آبادانی زمین و زراعت بر مزدیسنان واجب بوده است. امشاسپند سپندارمذ (در اوستا: سپنته آرمئتی) فرشتۀ نگهبان زمین و گاه نیز خود زمین بشمار رفته است - انتهی. و درکتاب روزشماری در ایران باستان تألیف دکتر معین آمده: زامیاد مرکب است از دو جزء زام که ایزد و فرشتۀزمین است و جزء دوم یاد از حروف زواید و پسوند است که در اوستا و پارسی باستان (دات) آمده چنانکه در واژه های بنیاد و فریاد دیده میشود. ایزد زامیاد (زمین) با ایزد آسمان اغلب یکجا یا در هر دو مقدس شمرده شده اند. نگهبانی روز 28 با ایزد نامبرده است. نیز در فرهنگها آمده در این روز درخت بنشاندن و تخم کاشتن و عمارت کردن بغایت خوب است. (روزشماری صص 63- 64)
لغت نامه دهخدا
این لغت در فرهنگ ناظم الاطباء و شعوری (ج 2 ورق 4) بمعنی نام روز بیست وهشتم هر ماه پارسی آمده که مسلماً تصحیف زامیاد است، رجوع به زامیاد در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
مطیع و منقاد، (از شعوری ج 2 ورق 4)، مطیع و فرمانبردار، (ناظم الاطباء)، و رجوع به رامیاد شود، فروتن و متواضع، مکار و محیل، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
چوپان و گوسپندچران، (ناظم الاطباء)، شبان، (آنندراج) (از برهان) (از جهانگیری) (از رشیدی) (انجمن آرا)، اصل این لغت رمه یار بوده یعنی، ایلخی بان و رمه بان و بعضی گفته اند رمه در اصل رامه است یعنی، رام شبان و مطیع او که آنرا رمه بان گویند، (آنندراج) (انجمن آرا) (از فرهنگ رشیدی) :
رسیدم در میان مرغزاری
در آن دیدم رمی بی رامیاری،
نزاری قهستانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
از بلوکات استرآباد (گرگان) است که دارای 34 آبادی و 9 فرسخ مساحت میباشد، مرکز آن رامیان و حدود آن بشرح زیر است: از شمال به صحرای ترکمن و حاجی لر، از جنوب بکوهستان شاهرود و بسطام و از خاور به فندرسک محدود است، جمعیت تقریبی بلوک 8445تن میباشد، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 310)، دیه های رامیان عبارتند از: گل چشمه (سابقاً دره ویه نامیده میشده) اسپرنجان، جوزچال، کبودچشمه، خاندوز، کومیان، لیرو، میرمحله، نرگس چال، نوده اسماعیل خان ’118’ (نوده میر سعداﷲخان) (نوده علی نقی خان)، پاقلعه، پلرم رامیان (در ناحیه ای که محصور بدو تپۀ مستور از جنگل است بنام کوه خوش ییلاق)، زری، سیدکلا، سوخته سرا، توران، وطن، کوههای رامیان عبارتند از: آسمیان که قلعۀ پوران درآنجاست، نیلاکوه در جنوب چکور، در میان ایندو محلی است که تپۀ تخت رستم در آنجاست، این کوه گاهی ماران کوه و ایلان کوه خوانده میشود، قلعۀ ماران، در میان چمنزاری واقع است و راه باریکی که بآنجا منتهی میشود در مقابل مهاجمان به آسانی قابل دفاع است، (از ترجمه سفرنامۀ مازندان و استرآباد رابینو ص 171)
لغت نامه دهخدا
نام قصبه و مرکز بخش است در استان مدراس (مدرس) هندوستان، واقع در ناحیۀ مادورا و 99هزارگزی جنوب خاوری مرکز مادورا، که در اول شبه جزیره رامناد قرار دارد، این قصبه دارای قلعۀ ویرانیست که در داخل آن یک ساختمان بزرگ و یک بتکده وجود دارد و جمعیت آن 16817 تن میباشد، (از قاموس الاعلام ترکی) (وبستر جغرافیایی)
نام شبه جزیره و سرزمینی است در هند که مساحت آن 6216میلیون گزمربع میباشد، این شبه جزیره دارای زمینهای هموار و مسطح و استخرهای فراوان است، (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اسمیاد
تصویر اسمیاد
بر آماسیدن از خشم
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره چتریان که دو ساله است (بعض گونه هایش پایا میباشد) و در سراسر نواحی بحرالروم و حبشه و ایران میروید. ارتفاع آن بین 1 تا 5، 1 است. برگهای متناوب و دارای بریدگی بسیار و دمبرگش شامل غلافی است که ساقه را فرا میگیرد. برگش معطر و طمعش مطبوع و کمی شیرین است رازیانج شمار شمره سونف باریان بسباس. یا رازیانه آبی کاکله. یا رازیانه دریایی کاکله. یا رازیانه رومی انیسون. یا رازیانه کاذب شوید شبت
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره چتریان که دو ساله است (بعض گونه هایش پایا میباشد) و در سراسر نواحی بحرالروم و حبشه و ایران میروید. ارتفاع آن بین 1 تا 5، 1 است. برگهای متناوب و دارای بریدگی بسیار و دمبرگش شامل غلافی است که ساقه را فرا میگیرد. برگش معطر و طمعش مطبوع و کمی شیرین است رازیانج شمار شمره سونف باریان بسباس. یا رازیانه آبی کاکله. یا رازیانه دریایی کاکله. یا رازیانه رومی انیسون. یا رازیانه کاذب شوید شبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رامیار
تصویر رامیار
گله بان، چوپان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بامداد
تصویر بامداد
صبح و صبحگاهان، وقت طلوع فجر، صباح، پیش از طلوع آفتاب
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی پرتو افکن تابا، شخانه خیز جایی در آسمان به گمان آن که شخانه (شهاب) از آن جا خاسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمداد
تصویر ارمداد
درد چشم، بدرد آمدن چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتیاد
تصویر ارتیاد
جستن، خواهانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زامیاد
تصویر زامیاد
روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رامیار
تصویر رامیار
رمه یار، چوپان، شبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زامیاد
تصویر زامیاد
نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی، در آیین زردشتی، ایزد موکل بر زمین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حامیان
تصویر حامیان
پشتیبانان، پیروان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بامداد
تصویر بامداد
صبح
فرهنگ واژه فارسی سره