جدول جو
جدول جو

معنی رامی - جستجوی لغت در جدول جو

رامی
(پسرانه)
رامتین
تصویری از رامی
تصویر رامی
فرهنگ نامهای ایرانی
رامی
تیر انداز، پرتاب کننده
تصویری از رامی
تصویر رامی
فرهنگ لغت هوشیار
رامی
رام بودن
قوس، تیرانداز، سنگ انداز
نوعی بازی با دو گروه شش نفره
تصویری از رامی
تصویر رامی
فرهنگ فارسی عمید
رامی
نوعی بازی ورق
تصویری از رامی
تصویر رامی
فرهنگ فارسی معین
رامی
پرتاب کننده، تیرانداز
تصویری از رامی
تصویر رامی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رامین
تصویر رامین
(پسرانه)
معشوقه ویس در منظومه ویس و رامین، نام یکی از سرداران ایران
فرهنگ نامهای ایرانی
نام تیره ای از سامیان، نام آرام فرزند سام فرزند نوح، نام زبانی است منسوب به آرام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرامی
تصویر حرامی
دزد راهزن منسوب به حرام حرامکار، دزد راهزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
مربوط به آرام مثلاً قوم آرامی، بنابر روایات، آرام پسر پنجم سام بن نوح بوده است، زبانی از خانوادۀ زبان های حامی - سامی که اکنون جمعی از مسیحیان سریانی در حوالی موصل به آن تکلم می کنند
فرهنگ فارسی عمید
قومی از قبایل سامی نژاد که نسبشان به «آرام» (ارم) پسر سام بن نوح می رسد. این قوم در قرن دوازده قبل از میلاد به سرزمین های سوریه و شمال بین النهرین حمله بردند و بر دمشق و حلب دست یافتند. زبان منسوب به این قوم را زبان آرامی گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حرامی
تصویر حرامی
((حَ))
حرامکار، دزد، راهزن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حرامی
تصویر حرامی
دزد، راهزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرامی
تصویر حرامی
حرام بودن، نوشیدنی الکلی، حرامی کردن مثلاً مرتکب شدن فعل حرام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
Placidness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
безмятежность
دیکشنری فارسی به روسی
спокійність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ความสงบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
শান্ততা
دیکشنری فارسی به بنگالی