رامهرمز. شهرکیست بر لب رود نهاده (بخوزستان) و مانی را آنجا کشتند. (از حدود العالم). از نوشتۀ حدودالعالم و تحفهالدهر بنظر میرسد که همان رامهرمز است. رجوع به رامهرمز در همین لغت نامه و نخبهالدهر دمشقی ص 119 شود
رامهرمز. شهرکیست بر لب رود نهاده (بخوزستان) و مانی را آنجا کشتند. (از حدود العالم). از نوشتۀ حدودالعالم و تحفهالدهر بنظر میرسد که همان رامهرمز است. رجوع به رامهرمز در همین لغت نامه و نخبهالدهر دمشقی ص 119 شود
قصبه ای است از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز. واقع در 78هزارگزی جنوب خاوری زرقان کنار راه فرعی شیراز به سهل آباد خیر و نیریز. این ناحیه در جلگه واقع است با آب و هوای معتدل و مالاریایی و دارای 2850 تن سکنۀ فارسی زبان. آب آن از رود خانه کروقنات. محصولاتش: غلات، برنج و میوجات می باشد. اهالی بکشاورزی و کسب و باغبانی گذران می کنند و از صنایع دستی قالی و گیوه می بافند. بدانجا یک دبستان و پاسگاه ژاندارمری وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
قصبه ای است از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز. واقع در 78هزارگزی جنوب خاوری زرقان کنار راه فرعی شیراز به سهل آباد خیر و نیریز. این ناحیه در جلگه واقع است با آب و هوای معتدل و مالاریایی و دارای 2850 تن سکنۀ فارسی زبان. آب آن از رود خانه کروقنات. محصولاتش: غلات، برنج و میوجات می باشد. اهالی بکشاورزی و کسب و باغبانی گذران می کنند و از صنایع دستی قالی و گیوه می بافند. بدانجا یک دبستان و پاسگاه ژاندارمری وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
گام نزدیک گذاشتن خارپشت و خرگوش در شتاب روی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، آهسته و نرم رفتن شتر. (از منتهی الارب). درم. درمان. و رجوع به درم و درمان شود
گام نزدیک گذاشتن خارپشت و خرگوش در شتاب روی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، آهسته و نرم رفتن شتر. (از منتهی الارب). درم. درمان. و رجوع به درم و درمان شود