جدول جو
جدول جو

معنی رامند - جستجوی لغت در جدول جو

رامند
(مَ)
از بلوکات قزوین، حد شمالی بلوک دشت آبی، غربی خزرود و ابهررود و افشاریه، جنوبی خرقان و شرقی زهرا، در دامنۀ کوهی واقع است. و ایل شاهسون اینانلو با 150 خانوار در اینجا مسکن دارد. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 371). کوه رامند درقبلی قزوین و شمالی خرقان است و مردم نشین است و در او دیه ها، و زراعت و بلندی عظیم ندارد اما ذکرش در فهلویات بسیار آمده. (نزهه القلوب چ لیدن ج 3 ص 195)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رامبد
تصویر رامبد
(پسرانه)
نگهبان و پاسدار آرامش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راوند
تصویر راوند
ریوند، گیاهی از خانوادۀ ریواس با ساقۀ خزنده که مصرف دارویی داشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرامند
تصویر کرامند
با قدر و قیمت، مهم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رامندی
تصویر رامندی
از مردم رامند، لهجه ای ایرانی که در رامند به آن تکلم می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(گِ مَ)
در بعض کتب از جمله حبیب السیر دیده میشود به گمان من غلط کاتب است و اصل با کاف تازی است. رجوع به کری کردن، کری نکردن و کرامند شود
لغت نامه دهخدا
(کِ مَ)
ظاهراً از: کری، و کرایه + مند، پسوند تملیک یا اتصاف نه گرامند. (از یادداشت مؤلف). نجیب. جوانمرد. باهمت. (ناظم الاطباء)، با قدرو قیمت. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). که کرایه آرد. که به کرایه رود. ارزنده. ارجمند. لایق. قابل. (یادداشت مؤلف) : لاجرم خاطر همایون متوجه آن گشت که برادران را مؤاخذه گردانیده مبلغی کرامند از جهات ایشان به خزانۀ عامره رسانده. (دستورالوزراء ص 391). مجموع خواتین و شاهزادگان و امراء ارکان دولت را پیشکشهای کرامند گذرانیده وظیفۀ هواخواهی و خدمتگاری بجای آورد. (ظفرنامۀ یزدی چ امیرکبیر ج 2 ص 396). اگر تقدیراً منصب حکومت کرمان نباشد اضافی کرامند بر مواجب و اقطاع او برود. (از نامۀ شاه شجاع به برادر سلطان احمد از یادداشت مؤلف). و پسر شیخ محمود مولانا قطب الدین آن نسخه را به نظر انور رسانیده و به صلۀ کرامند محفوظ و بهره ور شد. (حبیب السیر ج 3 جزو 3 ص 91). شعرا برخاسته در توصیف آن امام وتعریف مأمون خطب و اشعار انشاء کردند و به صلات کرامند محظوظ و بهره مند شدند. (حبیب السیر ج 1 ص 227). مروان بدنژاد را وزیر و داماد خود ساخت (عثمان) و حارث را نیز دختر داده مبلغهای کرامند از بیت المال مسلمانان به این دو برادر و پدر ایشان بخشید. (حبیب السیر ج 1 جزو 4 ص 174)، بااهمیت. مهم. (فرهنگ فارسی معین) : امیر ناصرالدین سبکتگین ابوالفضل را طلب نموده عملی کرامند داده به الطاف و عنایات سرافراز گردانید. (زینت المجالس ص 157)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
لهجۀ قدیم ایران در مکالمه. (ناظم الاطباء) ، لهجۀ مردم رامند، نام نوایی و لحنی از موسیقی
لغت نامه دهخدا
توضیح این کلمه که مکرر در حبیب السیر چاپی وروضات الجنات فی اوصاف مدینه الهرات و غیره آمده باحتمال قوی محرف کرامند است و جامی آنرا درست بکار برده: بکرامند تحفه یاد کند بگرامی هدیه شاد کند. (جامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرامند
تصویر کرامند
با قدر و قیمت، مهم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمند
تصویر ارمند
صاحب آرام، آرام گرفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راوند
تصویر راوند
ریسمانی که خوشه های انگور بر آن آویزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
خشنود خرسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرامند
تصویر کرامند
((کِ مَ))
باقدر و قیمت، بااهمیت، مهم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کرامند
تصویر کرامند
مهم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رادمند
تصویر رادمند
سخاوتمند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روامند
تصویر روامند
معمولی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
Consenting
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
consentant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
instemmend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
rıza gösteren
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
동의하는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
同意している
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
מסכים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
menyetujui
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
सहमति देने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
согласный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
zustimmend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
conforme
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
acconsentente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
consentindo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
同意的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
zgadzający się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
згодний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رضامند
تصویر رضامند
anayekubali
دیکشنری فارسی به سواحیلی