برگ آس که دو شعبه دارد و چون دو برگ نماید که بهم چسبیده است و برای تیمن هدیه برند. (از الجماهر بیرونی ص 2) : الرامشنه ورقتا آس متحدتان الی الوسط متباینتان منه الی الرأس و توجد فی الندره فیحیی بها الکبار و خاصه الدیلم. قال بکر بن النطاح الحنفی: جئتک بالرامش رامشنه اطیب من رامشنه الاّس. (از یادداشت مؤلف)
برگ آس که دو شعبه دارد و چون دو برگ نماید که بهم چسبیده است و برای تیمن هدیه برند. (از الجماهر بیرونی ص 2) : الرامشنه ورقتا آس متحدتان الی الوسط متباینتان منه الی الرأس و توجد فی الندره فیحیی بها الکبار و خاصه الدیلم. قال بکر بن النطاح الحنفی: جئتک بالرامش رامشنه اطیب من رامشنه الاَّس. (از یادداشت مؤلف)
دهی است از دهستان جرقویۀ بخش حومه شهرستان شهرضا واقع در 95هزارگزی جنوب خاوری شهرضا، متصل براه رامشه به حسن آباد. این ده در کوهستان واقع شده و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 2786 تن میباشد. آب ده از قنات و رود خانه ایزدخواست تأمین میشود. محصول عمده آن غلات، پنبه، و انار و شغل مردم کشاورزی و دامپروری است. صنایعدستی زنان کرباس و قالی بافی میباشد. راه ماشین رو و دبستان و در حدود 10 باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان جرقویۀ بخش حومه شهرستان شهرضا واقع در 95هزارگزی جنوب خاوری شهرضا، متصل براه رامشه به حسن آباد. این ده در کوهستان واقع شده و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 2786 تن میباشد. آب ده از قنات و رود خانه ایزدخواست تأمین میشود. محصول عمده آن غلات، پنبه، و انار و شغل مردم کشاورزی و دامپروری است. صنایعدستی زنان کرباس و قالی بافی میباشد. راه ماشین رو و دبستان و در حدود 10 باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
با هم رفتن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). با کسی رفتن. (مجمل اللغه) (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). با کسی رفتن و همراهی کردن. (آنندراج). رجوع به مماشات شود
با هم رفتن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). با کسی رفتن. (مجمل اللغه) (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). با کسی رفتن و همراهی کردن. (آنندراج). رجوع به مماشات شود
مقلوب شاه راه، یعنی مردی که براهها شدن پیشۀ او بود و او بدین کار شاه بود، (از لغت فرس اسدی) (از فرهنگ نظام) : به راه اندر همی شد راه شاهی رسید او تا بنزد پادشاهی، رودکی (از فرس اسدی)، ، مسافر بزرگوارو عظیم القدر، (ناظم الاطباء)، شاهراه که راه پهن و بزرگ و عام است، (آنندراج) (برهان)، راه پهن وسیع مسلوک، (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی متعلق بکتاب خانه مؤلف)، بمعنی شاهراه است، (فرهنگ اوبهی)، راه فراخ، جاده، (صحاح الفرس) : به راه شاه نیاز اندرون سفر مسگال که مرد کوفته گردد بدین راه اندر سخت، رودکی، و رجوع به مادۀ شاهراه و ترکیب راه شاه در ذیل مادۀ راه بمعنی طریق شود
مقلوب شاه راه، یعنی مردی که براهها شدن پیشۀ او بود و او بدین کار شاه بود، (از لغت فرس اسدی) (از فرهنگ نظام) : به راه اندر همی شد راه شاهی رسید او تا بنزد پادشاهی، رودکی (از فرس اسدی)، ، مسافر بزرگوارو عظیم القدر، (ناظم الاطباء)، شاهراه که راه پهن و بزرگ و عام است، (آنندراج) (برهان)، راه پهن وسیع مسلوک، (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی متعلق بکتاب خانه مؤلف)، بمعنی شاهراه است، (فرهنگ اوبهی)، راه فراخ، جاده، (صحاح الفرس) : به راه شاه نیاز اندرون سفر مسگال که مرد کوفته گردد بدین راه اندر سخت، رودکی، و رجوع به مادۀ شاهراه و ترکیب راه شاه در ذیل مادۀ راه بمعنی طریق شود
دهی از دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین، واقع در 25هزارگزی ضیأآباد و سه هزارگزی راه شوسه، این ده در جلگه قرارگرفته و دارای آب و هوای معتدل میباشد، جمعیت آن 373 تن است، آب راموشان از قنات و رودخانه تأمین می شود، محصول آن غلات و سردرختی است که درختهای زردآلو و بادام فراوان دارد، پیشۀ مردم آن کشاورزی و قالی بافی و جاجیم بافی است، از طریق اصفهان میتوان ماشین برد، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی از دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین، واقع در 25هزارگزی ضیأآباد و سه هزارگزی راه شوسه، این ده در جلگه قرارگرفته و دارای آب و هوای معتدل میباشد، جمعیت آن 373 تن است، آب راموشان از قنات و رودخانه تأمین می شود، محصول آن غلات و سردرختی است که درختهای زردآلو و بادام فراوان دارد، پیشۀ مردم آن کشاورزی و قالی بافی و جاجیم بافی است، از طریق اصفهان میتوان ماشین برد، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
سید بن محمد نجاری معروف به باباشاه، او راست:حاشیه ای بر شرح کافیۀ جامی که آنرا برای سلطان زاده شجاع الدین بن عبیداﷲ نوشته به الحاشیه السلطانیه موسوم کرده است، (کشف الظنون چ 2 استانبول ستون 1374)
سید بن محمد نجاری معروف به باباشاه، او راست:حاشیه ای بر شرح کافیۀ جامی که آنرا برای سلطان زاده شجاع الدین بن عبیداﷲ نوشته به الحاشیه السلطانیه موسوم کرده است، (کشف الظنون چ 2 استانبول ستون 1374)