جدول جو
جدول جو

معنی راقی - جستجوی لغت در جدول جو

راقی
بالا رونده
تصویری از راقی
تصویر راقی
فرهنگ لغت هوشیار
راقی
بالارونده، ترقی کننده، کسی که مدارج علم و دانش را پیموده باشد، تحصیل کرده
تصویری از راقی
تصویر راقی
فرهنگ فارسی عمید
راقی
بالا رونده، جلو رونده، افسونگر، تحصیل کرده
تصویری از راقی
تصویر راقی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مونث راقی پیشرفته پیشرو افسونگر مونث راقی: ممالک راقیه، مرد راقی توضیح: در معنی اخیر) ه (برای مبالغه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راقیه
تصویر راقیه
مؤنث واژۀ راقی، بالارونده، ترقی کننده، آنکه مدارج علم و دانش را پیموده باشد، تحصیل کرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مراقی
تصویر مراقی
مرقات، پلکان، نردبان
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به عراق از اهل عراق از مردم عراق. منسوب به عراق از اهل عراق از مردم عراق
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به فراق آنچه درباره فراق بود: پیاپی شد غزلهای فراقی برآمد بانگ نوشانوش ساقی
فرهنگ لغت هوشیار
مراق:، جمع مرقی، جمع مرقاه، پلکان ها زینه ها پایه ها جمع مرقی مرقاه (مرقات) درجه ها: و اقدام هممش در مراقی علو... در ترقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وراقی
تصویر وراقی
شغل و عمل وراق، یکی از خطوط اسلامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مراقی
تصویر مراقی
((مَ))
جمع مرقاه. هر ابزاری که با آن بالا روند مانند، نردبان، پله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رامی
تصویر رامی
(پسرانه)
رامتین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رازقی
تصویر رازقی
(دخترانه)
گیاهی بوته ای از خانواده زیتون با گلهای درشت و سفید و معطر شبیه گل یاس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساقی
تصویر ساقی
(دخترانه)
آنکه شراب در پیاله می ریزد و به دیگری می دهد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رادی
تصویر رادی
کرامت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راهی
تصویر راهی
عازم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارقی
تصویر ارقی
شیرخشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باقی
تصویر باقی
ثبات، با ثبات، دائم، برقرار، همیشه، استوار، جاویدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذاقی
تصویر ذاقی
ده مست از گیاهان درخت غار از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باقی
تصویر باقی
بازمانده، مانده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راوی
تصویر راوی
باز گوینده ، گوینده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راضی
تصویر راضی
خرسند، خوشنود، دلخوش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راوی
تصویر راوی
راوی (Narrator) فیلم به شخص یا صدایی اشاره دارد که در فیلم ها و مستند ها برای تعریف داستان و رویدادهای اتفاقی که در صحنه ها اتفاق می افتد، استفاده می شود. او یک نقش حیاتی دارد که اطلاعات مهم، توضیحات، و در برخی موارد، نظرات و تحلیل های خود را به تصویر برده و به تماشاگران منتقل می کند.
نقش ویژه هایی که راوی فیلم می تواند ایفا کند:
1. توضیحات دیداری : راوی می تواند به تماشاگران توضیح دهد که اتفاقاتی چگونه رخ داده است، مثلاً مکان یا زمان صحنه ای خاص.
2. توضیحات داخلی شخصیت : او می تواند از دیدگاه شخصیت ها برخی اطلاعات ارائه دهد، مثلاً احساسات، افکار، و تصمیمات آنها را بیان کند.
3. پیش بینی رخدادها : راوی ممکن است به تماشاگران نشان دهد که چه چیزی در آینده قرار است بیافتد یا برای اینکه جلویی مانده ایم.
4. تحلیل و نظرات : او ممکن است به تحلیل ها، تفسیرها، یا حتی نظرات شخصی خود بپردازد که برای درک عمیق تر داستان یا تأثیرگذاری بهتر در تماشاگران مفید است.
5. جلوه های ویژه : در برخی موارد، راوی می تواند جلوه های ویژه ای از جمله خاطرات، سکانس های خاص، یا حتی تصاویر نشان دهد که ممکن است از طریق دیگر شخصیت ها نمایش داده نشوند.
نمونه های معروف از راوی فیلم:
- مستندات : در مستند ها، راوی معمولاً نقش گوینده و توضیح دهنده داستان را بازی می کند، و تمام اطلاعات و تحلیل ها را برای تماشاگران ارائه می دهد.
- فیلم های داستانی : در فیلم هایی که دارای روایت داخلی هستند، راوی ممکن است اطلاعات اضافی ارائه دهد که توسط شخصیت ها نمایش داده نمی شود، یا احساسات و تفسیرهای خود را از رویدادها بیان کند.
- مستندات طبیعت : در فیلم های مستند طبیعت، راوی می تواند جزئیاتی را در مورد حیات وحش، مناظر طبیعی، و رفتارهای حیوانات بیان کند که توسط دوربین ثبت شده اند.
نتیجه گیری:
راوی فیلم نقشی اساسی در ارتقای تجربه ی تماشاگران از فیلم ایفا می کند، او با نحوه ی روایت، توضیح، و تفسیر خود می تواند تأثیر زیادی بر تجربه ی تماشاگران داشته باشد و به داستان عمق و توجه بیشتری بدهد.
صدایی که در فیلم های مستند یا داستانی روی فیلم شنیده می شود و چیزی را روایت می کند. در فیلم های مستند، راوی معمولا فرد بی طرف و مطلعی است که اطلاعات تکمیلی را به تصویر می افزاید. در فیلم های داستانی او خودش معمولا درگیر قصه و ماجرای فیلم است.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از رازی
تصویر رازی
منسوب به ری. اهل ری از مردم ری، زبان مردم ری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رازقی
تصویر رازقی
سست، نوعی انگور که دانه های ریز دارد، نوعی گل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رادی
تصویر رادی
افتاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راجی
تصویر راجی
امیدوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راتی
تصویر راتی
عالم خدائی، عالم خدای
فرهنگ لغت هوشیار
نگهبان اسبان، آب آورنده، نقل کننده سخن، بازگوینده سخن از کسی، روایت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رانی
تصویر رانی
سوق دادن، روانه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رامی
تصویر رامی
تیر انداز، پرتاب کننده
فرهنگ لغت هوشیار
نویسنده، بافنده جامه نویسنده محرر محرر کتاب. یا راقم (این) سطور نویسنده از خود چنین تعبیر آورد، بافنده جامه جمع راقمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راقع
تصویر راقع
پینه دوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راقص
تصویر راقص
رقص کننده، رقصنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راقر
تصویر راقر
رگ جهنده
فرهنگ لغت هوشیار