یکی از علمای هند بوده است، ابن الندیم بعد از ذکر کنکه، جودر، صنجهل، نهق الهندی که هر یک کتبی از هندی به پهلوی یا عربی درآورده و گاه خود نیز تألیفاتی درریاضیات و نجوم بنابر مذاهب هندوان داشته اند میگوید: از علماء هند کسانی که کتب ایشان در نجوم و طب بمارسیده: یاکهر، راحه، صکه، داهر، آنکور، زنکل، اریکل، جبهر، اتدی، جباری هستند، (تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 113)، و نیز رجوع به ج 2 عیون الانباء شود
یکی از علمای هند بوده است، ابن الندیم بعد از ذکر کنکه، جودر، صنجهل، نهق الهندی که هر یک کتبی از هندی به پهلوی یا عربی درآورده و گاه خود نیز تألیفاتی درریاضیات و نجوم بنابر مذاهب هندوان داشته اند میگوید: از علماء هند کسانی که کتب ایشان در نجوم و طب بمارسیده: یاکهر، راحه، صکه، داهر، آنکور، زنکل، اریکل، جبهر، اتدی، جباری هستند، (تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 113)، و نیز رجوع به ج 2 عیون الانباء شود
تأنیث راقی. پیش رونده. جلوافتاده. ترقی کرده. مترقی: امم راقیه، ملل راقیه، امروزه این ترکیب اصطلاح مطبوعاتی و سیاسی است که به معنی ملتهای مترقی و پیش رفته و جلوافتاده فراوان به کار میرود، مرد افسونگر و ’ه’ برای مبالغه است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، مؤنث راقی بمعنی افسونگر. ج، رواق. (از المنجد) : امراًه راقیه، زن افسونگر. ج، رواقی. (ناظم الاطباء). مؤنث راقی (مرد افسونگر) و چه بسا مذکر با آن وصف میشود و گفته میشود ’رجل راقیه’ و تاء برای مبالغه آید مانند ’راویه’. ج، رواق. (از اقرب الموارد)
تأنیث راقی. پیش رونده. جلوافتاده. ترقی کرده. مترقی: امم راقیه، ملل راقیه، امروزه این ترکیب اصطلاح مطبوعاتی و سیاسی است که به معنی ملتهای مترقی و پیش رفته و جلوافتاده فراوان به کار میرود، مرد افسونگر و ’ه’ برای مبالغه است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، مؤنث راقی بمعنی افسونگر. ج، رواق. (از المنجد) : امراًه راقیه، زن افسونگر. ج، رواقی. (ناظم الاطباء). مؤنث راقی (مرد افسونگر) و چه بسا مذکر با آن وصف میشود و گفته میشود ’رجل راقیه’ و تاء برای مبالغه آید مانند ’راویه’. ج، رواق. (از اقرب الموارد)
بازرگانی. (مهذب الاسماء). ورزیدن و بازرگانی. (آنندراج). ورزیدن و بازرگانی. و قولهم: جئناک للنضاحه و لم نات للرقاحه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). بازرگانی و کسب کردن. (تاج المصادر بیهقی). بازرگانی کردن. (دهار). کسب و تجارت. (از اقرب الموارد)
بازرگانی. (مهذب الاسماء). ورزیدن و بازرگانی. (آنندراج). ورزیدن و بازرگانی. و قولهم: جئناک للنضاحه و لم نات للرقاحه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). بازرگانی و کسب کردن. (تاج المصادر بیهقی). بازرگانی کردن. (دهار). کسب و تجارت. (از اقرب الموارد)