- رافضه
- رهنمودی، رها کننده کسی که فرمانده خود را رها کند و تنها بگذارد به ویژه به پیروان زید بن علی بن حسین گفته می شود که نخست به او گرویدند و سپس پیمان شکستند. مونث رافض، گروهی که پیشوای خویش را رها کنند و از او باز گردد
معنی رافضه - جستجوی لغت در جدول جو
- رافضه ((فِ ض))
- مؤنث رافض، گروهی که به پیشوای خویش پشت کرده و او را ترک کنند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرشته همراه فرشته ای که با آدم به زمین آمد، بی دست و پا ناتوان، پره بینی
لاتینی تازی گشته کویک افریکایی از گیاهان
خرامنده زن
مونث رافق نرمی مهربانی، نیکوکار نکوکردار
دیلم، بالابر، شل دهن ول زبان
رهاگر نامی که روشگرایان (اهل سنت) بر پیشواییان (امامیه) نهاده اند هر فرد از پیروان زید بن علی بن حسین (ع) که سپس بیعت او را شکستند، در نزد اهل سنت هر یک از افراد شیعه
چوب پل تیر بالای پل
خروهه بر (خروهه بری ختنه زنان)، زرمین پست
در اصطلاح اهل سنت، شیعه زیرا شیعه رای صحابه را در بیعت با ابوبکر و عمر رد کردند و امامت را بعد از حضرت رسول خاص علی بن ابی طالب دانستند
تن آسان مرد، آسان و فراخ زندگی
تارک و مانده، ترک کننده چیزی
گیاهی بیابانی شبیه موسیر که پخته و بریان کردۀ آن خورده می شود
انجدان، گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، انگیان، انگژد، انگدان، انگوژه، انگژه
انجدان، گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، انگیان، انگژد، انگدان، انگوژه، انگژه
ترک کننده، واگذارنده، دور کننده، دوراندازنده