جدول جو
جدول جو

معنی راغبون - جستجوی لغت در جدول جو

راغبون
(غِ)
جمع واژۀ راغب در حالت رفع. رجوع به راغب شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باغبان
تصویر باغبان
(پسرانه)
باغبان (نگارش کردی: باخهوان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارغنون
تصویر ارغنون
(دخترانه)
نام سازی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
کسی که پیشه اش پرورش گل ها و درختان باغ است، نگهبان باغ، باغ پیرا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارغنون
تصویر ارغنون
ارگ، نوعی ساز با تعداد زیادی لوله که با دمیدن هوا در آن ها صدا ایجاد می شود، ارغن، ارغنن، ارغون، برای مثال از سینه صدای ارغنون می آید / وز دیده به جای اشک خون می آید (ابوسعید ابوالخیر - لغتنامه - ارغنون)، هنوز رودسرایان نساختند به روم / ز بهر مجلس او ارغنون و موسیقار (فرخی - ۱۰۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژامبون
تصویر ژامبون
گوشتی که آن را دود داده یا نمک سود کرده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رازبان
تصویر رازبان
رازدار، راز نگه دار، صاحب راز، کسی که در دربار عرایض و مطالب مردم را به عرض پادشاه می رسانید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماغگون
تصویر ماغگون
به رنگ ماغ، تیره، سیاه رنگ، برای مثال تا برآید لخت لخت از کوه میغ ماغگون / آسمان آبگون از رنگ او گردد خلنگ (منوچهری - ۶۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راهبان
تصویر راهبان
نگه دارندۀ راه، نگهبان راه
فرهنگ فارسی عمید
(کِ)
جمع واژۀ راکب در حال رفع. رجوع به راکب شود
لغت نامه دهخدا
(غِ)
جمع واژۀ راغب در حالت نصب و جر. ولی در فارسی در هر حالتی استعمال میشود. رجوع به راغب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از راغبین
تصویر راغبین
جمع راغب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماغگون
تصویر ماغگون
سیاه و تیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غاصبون
تصویر غاصبون
جمع غاصب، زورستانان سگساران
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره فرفیون ها که علفی و دارای ساقه بالا رونده می باشد، این گیاه مخصوص مناطق استوایی ست و در سواحل دریاها می روید و در حدود 50 گونه آن شناخته شده است. از این گیاه صمغی استخراج می کنند که در طب قدیم به کار می رفته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژامبون
تصویر ژامبون
فرانسوی شورویراز ران یا شانه نمک سود یا دود داده خوک یا گراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راسخون
تصویر راسخون
جمع راسخ، پایدارها استواران جمع راسخ راسخین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهبان
تصویر راهبان
محافظ و نگاهبان راه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع راهب، هیرسایان جمع راهب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع راکب، شتر سواران سواران جمع راکب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) سواران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رادبوی
تصویر رادبوی
داربوی عود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رازبان
تصویر رازبان
راز دار، کسی که عرایض حاجتمندان را بعرض شاه و امیر میرساند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
کسی که نگاهدارنده باغ باشد
فرهنگ لغت هوشیار
سازهایی ذوات اوتار و سازهایی که از تعداد زیادی لوله تشکیل شده و هوا را با واسطه داخل آن لوله ها دمند، سازیست که یونانیان و رومیان مینواختند ارگ، سازیست که خالی باشد بچرم کشیده و بر آن رودها بندند و آن سابقا مربع بوده مشابه صندوق ارغنن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع راشد، راست یابان راشد در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) راشدین
فرهنگ لغت هوشیار
((اَ غَ))
نوعی ساز که از تعداد زیادی لوله تشکیل شده و هوا را به وسیله انبان در آن ها می دمیدند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
کسی که نگهبانی و پرورش گل های باغ را به عهده دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رازبان
تصویر رازبان
رازدار، در گذشته به کسی که عرایض حاجتمندان را به عرض شاه و امیر می رسانید می گفتند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژامبون
تصویر ژامبون
((مْ بُ))
گوشت (ران یا شانه) دود داده یا نمک سود خوک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
Horticulturist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
روغن یا کره ی داغ شده، روغن
فرهنگ گویش مازندرانی
در حال گذشتن از راه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
садовник
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
Gärtner
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باغبان
تصویر باغبان
садівник
دیکشنری فارسی به اوکراینی