جدول جو
جدول جو

معنی راستاد - جستجوی لغت در جدول جو

راستاد
وظیفه، مستمری، راتب، راتبه، جیره، مواجب ماهیانه
تصویری از راستاد
تصویر راستاد
فرهنگ فارسی عمید
راستاد
وظیفه، راتبه، (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، راتب، (برهان)، وجه گذران، (ناظم الاطباء)، ماهیانه، (شعوری ج 2 ص 4) :
خدایا بخواهم ز توراستاد
چو جودت همه را وظیفه بداد،
فردوسی (از شعوری)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رستاد
تصویر رستاد
وظیفه، مستمری، راتب، راتبه، جیره و مواجب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استاد
تصویر استاد
کسی که علم یا هنری را به دیگران تعلیم می دهد، آموزگار، آموزنده، دانا و توانا در علم یا هنری، معلم عالی رتبۀ دانشگاه، بالاتر از دانشیار، سرکارگر یا کارفرما در کارگاه صنعتی، رئیس در برخی از بازی های کودکان
استاد سرا: از مناصب عهد خلفای عباسی که مامور رسیدگی و پرداخت مخارج روزانۀ دربار، مطبخ، اسطبل و وظایف و جیرۀ حواشی بوده، متصدی دخل و خرج سرای
استاد دار: استادسرا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راستا
تصویر راستا
زمینۀ موردنظر، مورد، باره مثلاً در راستای بهبود کیفیت، در این راستا،
در ریاضیات امتداد، مقابل چپ، راست
به راستای: در حق، دربارۀ مثلاً به راستای تو
فرهنگ فارسی عمید
(وَ)
وظیفه. (مهذب الاسماء). بهره و نصیب و قسمت و تقدیر و حصه از خوراک و پوشاک. (ناظم الاطباء). رجوع به برستاد شود
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ راست، عادلها و صادقها، (ناظم الاطباء)، صدیقان، مقابل کژان، (از شرفنامۀ منیری) :
ز بیم سپهبد همه راستان
بدان کار گشتند همداستان،
فردوسی،
راست شو تابراستان برسی
خاک شو تا بر آستان برسی،
اوحدی (از امثال وحکم)،
، قسط، عدل: ونصنع الموازین القسط، ما بنهیم ترازوها راستان، (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 3 ص 547)
لغت نامه دهخدا
شاید مخفف راست تاک، تاک راست، رز مستقیم باشد
لغت نامه دهخدا
یکی از شهرهای آلمان که در ناحیۀ باد واقع است و 12200 تن سکنه دارد، در این شهر دو مرتبه کنگره تشکیل شده است یکی در بین سالهای 1713- 1714 میلادی بعد از جنگ جانشینی سلطنت اسپانیا و دوم در فاصله سالهای 1798- 1799 میلادی برای ایجاد صلح بین فرانسه و آلمان، در این کنگرۀ دوم نمایندگان سیاسی فرانسه بونیه و روبرزت بودند که پس از مراجعت از کنگره بوسیله کائیزرلیک بقتل رسیدند
لغت نامه دهخدا
تصویری از استاد
تصویر استاد
ماهر، با مهارت، حاذق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رستاد
تصویر رستاد
وظیفه، مستمری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راستا
تصویر راستا
راه و صراط، مقابل، روبرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استاد
تصویر استاد
((اُ))
آموزنده، معلم، آموزگار، مدرس دانشگاه ها، حاذق، ماهر، سررشته دار در کاری، چیره دست، علم کردن دزدیدن خیاط ها از سر پارچه، چسک آن که در کار دیگران بی جهت مداخله کند، خط یا نق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راستا
تصویر راستا
راستی، راست، جانب راست، امتداد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رستاد
تصویر رستاد
((رَ))
جیره، مقرری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راستا
تصویر راستا
امتداد، سمت، ضلع، جهت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فراستاد
تصویر فراستاد
فوق تخصص
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استاد
تصویر استاد
Master, Professor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استاد
تصویر استاد
maître, professeur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از استاد
تصویر استاد
meester, professor
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از استاد
تصویر استاد
명인 , 교수
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از استاد
تصویر استاد
名人 , 教授
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از استاد
تصویر استاد
אמן , פרופסור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از استاد
تصویر استاد
मास्टर , प्रोफेसर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از استاد
تصویر استاد
ahli, profesor
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از استاد
تصویر استاد
อาจารย์ , ศาสตราจารย์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از استاد
تصویر استاد
мастер , профессор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از استاد
تصویر استاد
Meister, Professor
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از استاد
تصویر استاد
maestro, profesor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از استاد
تصویر استاد
maestro, professore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از استاد
تصویر استاد
mestre, professor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از استاد
تصویر استاد
大师 , 教授
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از استاد
تصویر استاد
mistrz, profesor
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از استاد
تصویر استاد
майстер , професор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از استاد
تصویر استاد
usta, profesör
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی