راستا راستا زمینۀ موردنظر، مورد، باره مثلاً در راستای بهبود کیفیت، در این راستا،در ریاضیات امتداد، مقابلِ چپ، راستبه راستایِ: در حقِ، دربارۀ مثلاً به راستای تو فرهنگ فارسی عمید
براستا براستا در حق درباره در باب: (اینک باعنان تو نهادم مکافات این مکرمت را که براستای من کردی) (بیهقی 34) (لازم الاضافه است) فرهنگ لغت هوشیار
راستر راستر واقع در سمت راست آنکه در راست بود:) آنکه از سوی راست اوست هندوان دارند و آنکه از سمت چپ اوست ترکان دارند و دیگر خزریان دارند و آنکه از راستر بربریان دارند . (، صحیح تر درست تر فرهنگ لغت هوشیار