جدول جو
جدول جو

معنی راسبی - جستجوی لغت در جدول جو

راسبی
(سِ)
منسوب به بنی راسب که قبیله ای است. (از سمعانی)
لغت نامه دهخدا
راسبی
(سِ)
علی بن احمد، ابوالفتوح پاشا. از مردم مصر بود و در بلقاس متولد شد در فرانسه تحصیل کرد و در مصر مناصب گوناگون یافت و بریاست استیناف رسید و سپس بریاست تفتیش کل فرهنگ برگزیده شد و سرانجام در قاهره درگذشت. او راست: الشریعه الاسلامیه و القوانین الوضعیه، رساله، والمذهب الاجتماعی فی التشریع الجنائی. و با همکاری یکی از دوستانش کتاب ’الاقتصاد السیاسی’ تألیف ژونس را ترجمه کرده است ودر کنگره های مربوط به قانون که در سال 1900 میلادی در پاریس تشکیل شد حضور یافت. پس کتابی بنام: ’سیاحه مصری فی اروبه’ تألیف کرد. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 315)
علی بن احمد الراسبی. وی فرمانروای جندی شاپور و بسیار توانگر و نزد خلفا محترم بود و بسال 301 هجری قمری درگذشت. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 654)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راستی
تصویر راستی
مقابل کجی و خمیدگی، راست بودن، طرف راست بودن،
صحت و درستی، مقابل دروغ، صداقت و حقیقت
راستی را: به راستی، برای مثال راستی را اگر کتاب نبود / علم جز نقش روی آب نبود (لغتنامه - راستی)
به راستی: راستی را، در حقیقت، در واقع
فرهنگ فارسی عمید
ورزشی گروهی که میان دو تیم پانزده نفره و در زمینی مستطیل شکل انجام می شود و هر گروه سعی می کند توپ بیضی شکل را وارد دروازۀ حریف کند، رگبی
فرهنگ فارسی عمید
(هَِ)
منسوب است به راهب که نام اجدادی است. (از اسباب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
ابوالحسن محمد بن بکر بن محمد بن جعفر بن راهب بن اسماعیل راهبی فرائضی از مردم نسف بود و از ابویعلی عبدالمؤمن بن خلف و محمد بن طالب و دیگران روایت دارد. و ابوالعباس مستغفری ازو روایت میکند. او به سال 385 هجری قمری درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از روسبی
تصویر روسبی
زن بدکار فاحشه بد کاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راسبه
تصویر راسبه
مونث راسب استوار، ته مانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راستی
تصویر راستی
استقامت، مقابل ناراستی و خمیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاسبی
تصویر کاسبی
کسب پیشه وری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راستی
تصویر راستی
صداقت، حقیقت، درستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاسبی
تصویر کاسبی
((س))
تجارت، داد و ستد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راستی
تصویر راستی
صداقت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راستی
تصویر راستی
الحقيقة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از راستی
تصویر راستی
Straightness, Veracity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از راستی
تصویر راستی
rectitude, véracité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از راستی
تصویر راستی
直率 , 真实性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از راستی
تصویر راستی
직선 , 진실성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از راستی
تصویر راستی
прямота , правдивость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از راستی
تصویر راستی
Geradheit, Wahrhaftigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از راستی
تصویر راستی
سیدھا پن , صداقت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از راستی
تصویر راستی
সরলতা , সত্যতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از راستی
تصویر راستی
ความตรง , ความจริง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از راستی
تصویر راستی
unyofu, ukweli
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از راستی
تصویر راستی
doğruluk
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از راستی
تصویر راستی
まっすぐさ , 真実性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از راستی
تصویر راستی
prostota, prawdziwość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از راستی
تصویر راستی
יֹשֶׁר , אֱמֶת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از راستی
تصویر راستی
kelurusan, kejujuran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از راستی
تصویر راستی
सीधेपन , सत्यता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از راستی
تصویر راستی
rechtheid, waarachtigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از راستی
تصویر راستی
прямолінійність , правдивість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از راستی
تصویر راستی
rectitud, veracidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از راستی
تصویر راستی
rettitudine, veridicità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از راستی
تصویر راستی
retidão, veracidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی