جدول جو
جدول جو

معنی راگبی

راگبی
ورزشی گروهی که میان دو تیم پانزده نفره و در زمینی مستطیل شکل انجام می شود و هر گروه سعی می کند توپ بیضی شکل را وارد دروازۀ حریف کند، رگبی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با راگبی

راهبی

راهبی
منسوب است به راهب که نام اجدادی است. (از اسباب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

راهبی

راهبی
ابوالحسن محمد بن بکر بن محمد بن جعفر بن راهب بن اسماعیل راهبی فرائضی از مردم نسف بود و از ابویعلی عبدالمؤمن بن خلف و محمد بن طالب و دیگران روایت دارد. و ابوالعباس مستغفری ازو روایت میکند. او به سال 385 هجری قمری درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا

راسبی

راسبی
منسوب به بنی راسب که قبیله ای است. (از سمعانی)
لغت نامه دهخدا

راسبی

راسبی
علی بن احمد، ابوالفتوح پاشا. از مردم مصر بود و در بلقاس متولد شد در فرانسه تحصیل کرد و در مصر مناصب گوناگون یافت و بریاست استیناف رسید و سپس بریاست تفتیش کل فرهنگ برگزیده شد و سرانجام در قاهره درگذشت. او راست: الشریعه الاسلامیه و القوانین الوضعیه، رساله، والمذهب الاجتماعی فی التشریع الجنائی. و با همکاری یکی از دوستانش کتاب ’الاقتصاد السیاسی’ تألیف ژونس را ترجمه کرده است ودر کنگره های مربوط به قانون که در سال 1900 میلادی در پاریس تشکیل شد حضور یافت. پس کتابی بنام: ’سیاحه مصری فی اروبه’ تألیف کرد. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 315)
علی بن احمد الراسبی. وی فرمانروای جندی شاپور و بسیار توانگر و نزد خلفا محترم بود و بسال 301 هجری قمری درگذشت. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 654)
لغت نامه دهخدا

راعبی

راعبی
نوعی از کبوتر. (منتهی الارب) (آنندراج). قسمی کبوتر که گویند لعن بر قتلۀ امام حسین کند. (یادداشت مؤلف). جنسی از کبوتر نر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

رگبی

رگبی
راگبی، فوتبال آمریکایی، نوعی ورزش که بین دو گروه پانزده نفره به همراه توپی بیضی شکل در میدانی به شکل مستطیل برگزار می شود
رگبی
فرهنگ فارسی معین

رگبی

رگبی
راگبی، ورزشی گروهی که میان دو تیم پانزده نفره و در زمینی مستطیل شکل انجام می شود و هر گروه سعی می کند توپ بیضی شکل را وارد دروازۀ حریف کند، رگبی
رگبی
فرهنگ فارسی عمید

رگبی

رگبی
راگبی. نوعی بازی فوتبال که در آن بردن توپ با دست مجاز است. میدان این بازی به شکل مستطیل و به وسعت 66*125 متر و عده بازیکنان هر طرف 15 تن و مدت آن 80 دقیقه است
لغت نامه دهخدا

رابی

رابی
فزون شونده و گوالنده، (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، بر بلندی و پشته برآینده، (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا