دهی است جزء دهستان مزدقانچای بخش نوبران ساوه که در 32000گزی جنوب خاوری نوبران و 5000 گزی راه عمومی واقع است، محلی است کوهستانی، سردسیر و سکنۀ آن 214 تن است که شیعی مذهبند و به فارسی و ترکی سخن میگویند، آب آن از رود خانه مزدقان تأمین میشود و محصول آن غلات، بنشن، بادام، انگور، گردو و پنبه است، شغل اهالی زراعت و گله داری، قالیچه و جاجیم بافی میباشد، راه آن مالرو است و معادن نمک نزدیک این ده وجود دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان مزدقانچای بخش نوبران ساوه که در 32000گزی جنوب خاوری نوبران و 5000 گزی راه عمومی واقع است، محلی است کوهستانی، سردسیر و سکنۀ آن 214 تن است که شیعی مذهبند و به فارسی و ترکی سخن میگویند، آب آن از رود خانه مزدقان تأمین میشود و محصول آن غلات، بنشن، بادام، انگور، گردو و پنبه است، شغل اهالی زراعت و گله داری، قالیچه و جاجیم بافی میباشد، راه آن مالرو است و معادن نمک نزدیک این ده وجود دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
منسوب است به ری برخلاف قیاس. (منتهی الارب). منسوب به قوم راز که ساکن ری بوده اند. (شعوری ج 2 ص 16). منسوب به ری بزیادت زای معجمه، و ری نام شهری است از عراق عجم. (آنندراج). رازی منسوب و متعلق بری. (ازناظم الاطباء). منسوب است به ری که یکی از شهرهای بزرگ دیلم است بین قومس و جبال و الحاق زاء در نسبت ازجهت تخفیف است چه تلفظ صورت منسوب کلمه مختوم به یا، در زبان مشکل و سنگین است. (سمعانی) : همه رازیان از بنه خود که اند دو رویند و از مردمی بر چه اند. فردوسی. و آن عیب این است که وی سپاهان تنها داشت و مجدالدوله و رازیان دائم از وی برنج و دردسر بودند. (تاریخ بیهقی ص 264). چو سیستان ز خلف ری ز رازیان بستد وز اوج کیوان سر برفراشت ایوان را. ناصرخسرو. بازآمد گفت او هر جنس هست اغلب آن کاسهای رازی است. (مثنوی). - رازی و مروزی، مخالف و عدو اراده شود: به چاره سازی باخصم تو همی سازم که مروزی را کار اوفتاده با رازی. سوزنی. گرچه هر دو بر سر یک بازی اند لیک باهم مروزی و رازی اند. مولوی منسوب به راز بمعنی بنا. بنائی: ای ز تو بر عمارت عالم یافته عقل خلعت رازی. ابوالفرج رونی
منسوب است به ری برخلاف قیاس. (منتهی الارب). منسوب به قوم راز که ساکن ری بوده اند. (شعوری ج 2 ص 16). منسوب به ری بزیادت زای معجمه، و ری نام شهری است از عراق عجم. (آنندراج). رازی منسوب و متعلق بری. (ازناظم الاطباء). منسوب است به ری که یکی از شهرهای بزرگ دیلم است بین قومس و جبال و الحاق زاء در نسبت ازجهت تخفیف است چه تلفظ صورت منسوب کلمه مختوم به یا، در زبان مشکل و سنگین است. (سمعانی) : همه رازیان از بنه خود که اند دو رویند و از مردمی بر چه اند. فردوسی. و آن عیب این است که وی سپاهان تنها داشت و مجدالدوله و رازیان دائم از وی برنج و دردسر بودند. (تاریخ بیهقی ص 264). چو سیستان ز خلف ری ز رازیان بستد وز اوج کیوان سر برفراشت ایوان را. ناصرخسرو. بازآمد گفت او هر جنس هست اغلب آن کاسهای رازی است. (مثنوی). - رازی و مروزی، مخالف و عدو اراده شود: به چاره سازی باخصم تو همی سازم که مروزی را کار اوفتاده با رازی. سوزنی. گرچه هر دو بر سر یک بازی اند لیک باهم مروزی و رازی اند. مولوی منسوب به راز بمعنی بنا. بنائی: ای ز تو بر عمارت عالم یافته عقل خلعت رازی. ابوالفرج رونی
دهی است از دهستان قطور بخش حومه شهرستان خوی، واقع در 57 هزارگزی جنوب باختری خوی و 7 هزارگزی باختر ارابه رو و قطور بخوی، محلی است دره سردسیر سالم، سکنۀ آن 144 تن و ساکنان آن سنی و زبانشان کردی میباشد، آب آن از رود قطور و چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات است، شغل اهالی زراعت و گله داری است، راه مالرو دارد و در 2هزارگزی مرز ایران و ترکیه، محل سکنای ایل شکاک است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان قطور بخش حومه شهرستان خوی، واقع در 57 هزارگزی جنوب باختری خوی و 7 هزارگزی باختر ارابه رو و قطور بخوی، محلی است دره سردسیر سالم، سکنۀ آن 144 تن و ساکنان آن سنی و زبانشان کردی میباشد، آب آن از رود قطور و چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات است، شغل اهالی زراعت و گله داری است، راه مالرو دارد و در 2هزارگزی مرز ایران و ترکیه، محل سکنای ایل شکاک است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
محمد بن زکریای رازی پزشک و شیمیدان بزرگ ایرانی متوفی بسال 320 هجری قمری معروف به طبیب المسلمین و ملقب به جالینوس العرب از مشاهیر منطق و هندسه و طب و دیگر علوم فلسفه بود، در بدایت حال بمناسبت شغل زرگری که داشت به صنعت اکسیر پرداخت و در اثر بخار و دخان عقاقیر و ادویه چشمهایش ورم کرد و برای معالجه نزد طبیبی رفت آن طبیب پانصد اشرفی طلا بعنوان حق المعالجه از او گرفت و گفت کیمیا همین است نه عملیات تو پس ترک کیمیا کرد و در سن بیش از 40 سالگی به تحصیل طب پرداخت تا آنکه مرجع تمامی اطبای عصر خود شد، رجوع به محمد بن زکریای رازی در همین لغت نامه شود
محمد بن زکریای رازی پزشک و شیمیدان بزرگ ایرانی متوفی بسال 320 هجری قمری معروف به طبیب المسلمین و ملقب به جالینوس العرب از مشاهیر منطق و هندسه و طب و دیگر علوم فلسفه بود، در بدایت حال بمناسبت شغل زرگری که داشت به صنعت اکسیر پرداخت و در اثر بخار و دخان عقاقیر و ادویه چشمهایش ورم کرد و برای معالجه نزد طبیبی رفت آن طبیب پانصد اشرفی طلا بعنوان حق المعالجه از او گرفت و گفت کیمیا همین است نه عملیات تو پس ترک کیمیا کرد و در سن بیش از 40 سالگی به تحصیل طب پرداخت تا آنکه مرجع تمامی اطبای عصر خود شد، رجوع به محمد بن زکریای رازی در همین لغت نامه شود