جدول جو
جدول جو

معنی رازی

رازی
منسوب است به ری برخلاف قیاس. (منتهی الارب). منسوب به قوم راز که ساکن ری بوده اند. (شعوری ج 2 ص 16). منسوب به ری بزیادت زای معجمه، و ری نام شهری است از عراق عجم. (آنندراج). رازی منسوب و متعلق بری. (ازناظم الاطباء). منسوب است به ری که یکی از شهرهای بزرگ دیلم است بین قومس و جبال و الحاق زاء در نسبت ازجهت تخفیف است چه تلفظ صورت منسوب کلمه مختوم به یا، در زبان مشکل و سنگین است. (سمعانی) :
همه رازیان از بنه خود که اند
دو رویند و از مردمی بر چه اند.
فردوسی.
و آن عیب این است که وی سپاهان تنها داشت و مجدالدوله و رازیان دائم از وی برنج و دردسر بودند. (تاریخ بیهقی ص 264).
چو سیستان ز خلف ری ز رازیان بستد
وز اوج کیوان سر برفراشت ایوان را.
ناصرخسرو.
بازآمد گفت او هر جنس هست
اغلب آن کاسهای رازی است.
(مثنوی).
- رازی و مروزی، مخالف و عدو اراده شود:
به چاره سازی باخصم تو همی سازم
که مروزی را کار اوفتاده با رازی.
سوزنی.
گرچه هر دو بر سر یک بازی اند
لیک باهم مروزی و رازی اند.
مولوی
منسوب به راز بمعنی بنا. بنائی:
ای ز تو بر عمارت عالم
یافته عقل خلعت رازی.
ابوالفرج رونی
لغت نامه دهخدا