جدول جو
جدول جو

معنی رادف - جستجوی لغت در جدول جو

رادف
پیروی کننده
تصویری از رادف
تصویر رادف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رادفه
تصویر رادفه
پایجوش کویک (نخل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترادف
تصویر ترادف
پیاپی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرادف
تصویر مرادف
مانند هم، یکسان، چیزی که عقب چیز دیگر و در ردیف او باشد، هم ردیف، در علوم ادبی مترادف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترادف
تصویر ترادف
هم معنی بودن دو کلمه، مترادف بودن، ردیف هم شدن، پیاپی شدن، ردیف یکدیگر شدن در سواری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرادف
تصویر مرادف
کسی که پشت سر دیگری سوار مرکبی باشد، دو کلمه هم معنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترادف
تصویر ترادف
((تَ دُ))
پشت سر هم قرار گرفتن، پیاپی شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرادف
تصویر مرادف
((مُ دِ))
هم معنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رادی
تصویر رادی
کرامت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رادی
تصویر رادی
افتاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راده
تصویر راده
فایده، نفع، سود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رادن
تصویر رادن
سرخ وزرد، نجوان (زعفران) کرکم (- زعفران)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رادع
تصویر رادع
باز دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راجف
تصویر راجف
تپ لرزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رائف
تصویر رائف
در فارسی رئوف مهربان، می، مهربان دلنازک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافف
تصویر رافف
درخشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رافد
تصویر رافد
یاری کننده، عطا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راعف
تصویر راعف
تیزی تیزی بینی تیزه کوه، پیش اسپ پیش بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روادف
تصویر روادف
جمع رادفه، پایجوش های کویک نخل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رادع
تصویر رادع
آنچه در آن اثر بوی خوش باشد،
مانع، بازدارنده، آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، ناهی، وازع، حابس، زاجر، معوّق، مناع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روادف
تصویر روادف
مردم عقب مانده و درپی آینده، حروف ث، خ، ذ، ض، ظ، غ (ثخذ و ضظغ) که در آخر حروف ابجد قرار دارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غادف
تصویر غادف
کشتیبان ملوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هادف
تصویر هادف
در آینده، بیگانه: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رادی
تصویر رادی
ساقط، افتاده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رادی
تصویر رادی
جوانمردی، بخشندگی، شجاعت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رادع
تصویر رادع
((دِ))
بازدارنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رادی
تصویر رادی
سخاوت، جوانمردی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راد
تصویر راد
(پسرانه)
جوانمرد، بخشنده، سخاوتمند، خردمند، دانا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راد
تصویر راد
سخی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راد
تصویر راد
صاحب همت و سخاوت، جوانمرد، بخشنده رد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ردف
تصویر ردف
پیروی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راد
تصویر راد
جوانمرد، نجیب، آزاده، سخی، بخشنده، کریم، برای مثال چو خواهی که شاهی کنی راد باش / به هر کار با دانش و داد باش (اسدی - ۲۳۹)
عاقل، دانا، خردمند، خردپیشه، صاحب خرد، متفکّر، فروهیده، پیردل، اریب، حصیف، فرزانه، بخرد، لبیب، نیکورای، فرزان، داناسر، متدبّر، خردومند، خردور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راد
تصویر راد
جوانمرد، بخشنده، دانشمند، دانا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ردف
تصویر ردف
((رِ دْ))
پیرو، تابع، ترک، کسی که پشت سر سوار می نشیند، هر الف و واو و یای ماقبل «روی» مانند شجاع، نفور، بغیر چنین قافیه ای را «مردف» خوانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راف
تصویر راف
خمر، می، باده
فرهنگ فارسی عمید