جدول جو
جدول جو

معنی راتری - جستجوی لغت در جدول جو

راتری
ادم ژاک بنوا ادیب فرانسه، در پاریس تولد یافت و در همانجا مرد (1875 - 1807)، در سال 1830 میلادی در پاریس وکیل دادگستری شد، او در آغاز در صنف وکلا وارد شد سپس در سال 1844 کارمند کتابخانه لوور شد، بعد به معاونت رسید، پس از آن در سال 1862 نائب رئیس کتاب خانه ملی پاریس شد، از او آثار قابل تقدیری باقی است بویژه: جستجوی روی تاریخ حقوق وراثت زنان در1843، تاریخ حکومت فرانسه 1845، تأثیر ادب و فرهنگ ایتالیا روی ادبیات فرانسه 1853، (لاروس ج 7 ص 177)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از امپراتریس
تصویر امپراتریس
ملکه، زن امپراتور
فرهنگ فارسی عمید
دستگاهی متشکل از چند پیل و دارای صفحه های مثبت و منفی که در محلول اسیدسولفوریک قرار دارد و برای تولید قوۀ برق در اتومبیل و بعضی ماشین های دیگر به کار می رود، در امور نظامی واحد شمارش توپ خانه
فرهنگ فارسی عمید
(تِ)
صعتر است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به آویشن شود
لغت نامه دهخدا
رادی، رادمردی، در اوستا راتی آمده از مصدر ’را’ که بمعنی بخشیدن ودادن است، اراتی با حرف نفی ’ا’ بمعنی نارادی یا ناجوانمردی و لئامت است، (فرهنگ ایران باستان ص 95)
لغت نامه دهخدا
عالم خدائی، (اقرب الموارد) (منتهی الارب)، عالم خدای، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گْرا / گِ)
اگوست ژوزف الفونس. کشیش و فیلسوف فرانسوی متولد در لیل 1805 میلادی و متوفی 1872 میلادی وی مصنف کتاب چشمه هاست
لغت نامه دهخدا
(رِ)
پیر آندره. نام طبیعی دان فرانسوی و یکی از بانیان علم حشره شناسی. مولد بریو. (1762-1833 میلادی)
لغت نامه دهخدا
جزیره ای است در خلیج بنگالۀ هندوستان مقابل ساحل آراقان، که درازای آن 82هزار گز و پهنای آن بین 14هزار و 32هزار گزمیباشد، مساحت آن با جزایر کوچک شمالی آن در حدود 2095میلیون گز مربع است، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
یکی از انواع استخراج لعل را گویند وآن این است که بین سنگریزه ها و خاکهای حاصله از شکستگی کوهستانها را که بر اثر زلزله یا سیل بوجود می آید برای بدست آوردن لعل جستجو کنند، (الجماهر ص 83)
لغت نامه دهخدا
نام ناحیتی از خوار ورامین
لغت نامه دهخدا
(اِ رِتْ)
اراطریاس. شهری به ابه که ایرانیان در نخستین جنگ با یونان (جنگهای مادی) آنرا ویران کردند (490 قبل از میلاد). و رجوع به ایران باستان ص 658 و 668 و 670 و 678 و 680 و 682 و 790 و1649 و 2658 شود. و آن موطن منادموس فیلسوف است. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی (ارتریا) و اراثرس شود، خون از بینی آوردن
لغت نامه دهخدا
(اِ پِ)
زوجه امپراتور. (فرهنگ فارسی معین). ملکه. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). شهربانو. (فرهنگ فارسی معین). شهبانو
لغت نامه دهخدا
تصویری از راتی
تصویر راتی
عالم خدائی، عالم خدای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امپراتریس
تصویر امپراتریس
زن امپراتور، ملکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باتری
تصویر باتری
دستگاه ذخیره برق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امپراتریس
تصویر امپراتریس
((اِ پِ تِ))
امپراطریس، زوجه امپراتور، ملکه، شهربانو
فرهنگ فارسی معین
پیل، قوه، آکومولاتور، انباره
فرهنگ واژه مترادف متضاد