- رابعه (دخترانه)
- نام دختر اسماعیل بصری از زنان عارف و بسطار مشهور در قرن دوم که از او حکایتها و سخنان زیادی نقل شده است
معنی رابعه - جستجوی لغت در جدول جو
- رابعه
- مونث رابع چهارمی، از نام های تازی دختر چهارم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مرابعه در فارسی بهار مزد کردن، بار بردار ساختن: دو دستی زنبه ساختن با دست ها بهار مزد کردن مقابل مضایقه (تابستان مزد کردن)، دو کس دست هم را گرفته تنگبار بر شتر نهادن چون مربعه نباشد (مربعه چوبی است که دو مرد دو طرف آنرا بگیرند تا بار را برای نهادن بر - چارپایان با آن بلند کنند)
چهارگانه چهار اربع چهار، چهار مرد، چهارگانه. یا آبا اربعه. یا اخط اربعه
بستگی، پیوند، وابستگی
خوشبوی پیراهن خوشبوی
مونث راجع. یا تبهای راجعه تبهایی هستند که شبیه تبهای متناوبند با این تفاوت که نظم تبهای نوبه یی را ندارد و چند روزی مریض تب میکند و معالجه میشود مجددا پس از چند روز تب عارض میگردد این حمله تب چند مرتبه ادامه دارد. یا تب راجعه اختصاصا نوعی ناخوشی که بوسیله اسپیروکت در بدن انسان ایجاد میشود. عامل انتقال میکروب این بیماری شپش یا کنه است. مونث راجع بازگردنده تپ های بازگردنده پستاتپ، آبگیر
بلندی، پشته، فزونی
چیزی یا کاری که در مرتبه چهارم باشد
علاقه و آنچه بدان چیزی را بچیزی بندند، سلسله وار و زنجیروار
فرشته همراه فرشته ای که با آدم به زمین آمد، بی دست و پا ناتوان، پره بینی
مونث رائع شاهکار
مونث رابح، با سود سود آور. مونث رابح سودآور سودساز
دیلم، بالابر، شل دهن ول زبان
دختر شیرخوار
مونث سابع جمع سابعات، شش یک عشر سادسه 60، 1 سادسه و هر سابعه به 60 ثامنه تقسیم میشود جمع سوابع
پیرو، همزاد پری یار مونث تابع، جنی که عاشق انسان و همراه او باشد، (منتهی الارب) و درفارسی جن و پری و فرشته همراه انسان. (ورچ دو صد تابعه فریشته داری نیز پری باز و هرچ جنی و شیطان) (رودکی)
چهارگانه مثلاً عناصر اربعه
رایع، شگفت آور، زیاد، پربرکت
مؤنث واژۀ راجع، دارای ارتباط، مرتبط
چهارم، آنچه در مرحله یا مرتبۀ چهارم باشد
آنچه دو تن یا دو چیز را به هم پیوستگی و ارتباط می دهد، علاقه بین دو تن یا دو چیز، علاقه، پیوند، ربط دهنده، پیونددهنده
مؤنث واژۀ رابح، سود کننده، سود دهنده، سودآور، سودمند
شیر دهنده، دایه
تابع، خادمه، در باور قدما، پری یا جنی که همزاد و همراه انسان است
Relation, Relationship
отношение , взаимоотношение
Beziehung
відношення , відносини
relacja, związek