جدول جو
جدول جو

معنی رئوس - جستجوی لغت در جدول جو

رئوس
سرها
تصویری از رئوس
تصویر رئوس
فرهنگ لغت هوشیار
رئوس
رأس ها، سران، جمع واژۀ رأس
تصویری از رئوس
تصویر رئوس
فرهنگ فارسی عمید
رئوس
((رُ))
جمع رأس، سرها، اصول
تصویری از رئوس
تصویر رئوس
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرئوس
تصویر مرئوس
کسی که زیردست رئیس کار می کند، کارمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرئوس
تصویر مرئوس
رعیت، عامه مردم، خادم، تابع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرئوس
تصویر مرئوس
((مَ))
زیردست، کسی که زیر دست رئیس کار می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زئوس
تصویر زئوس
(دخترانه و پسرانه)
آسمان، خدای خدایان و نام پدر آپولون آرتمیس و آتنه در افسانه یونان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رئیس
تصویر رئیس
سالار، سرپرست، فرنشین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ردوس
تصویر ردوس
سنگ انداز، دور کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفوس
تصویر رفوس
لگد زن ستور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رموس
تصویر رموس
جمع رمس، گورها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رئاس
تصویر رئاس
بند شمشیر دسته شمشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رئیس
تصویر رئیس
سرور، مهتر، سردار، و مهتر قوم، سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رئون
تصویر رئون
ریون، جمع رئه، شش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رئوف
تصویر رئوف
بسیار مهربان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رووس
تصویر رووس
جمع راس. سرها، اصول: رووس مطالب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهوس
تصویر رهوس
بسیار خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زئوس
تصویر زئوس
یونانی ابر خدا خدای خدایان در میتخت یونانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رئوف
تصویر رئوف
مهربان، مشفق، بسیار مهربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رئیس
تصویر رئیس
سرور، سردار، سردسته، پیشوا، سرپرست و مهتر قوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رئیس
تصویر رئیس
((رَ))
آن که در رأس اداره یا کاری قرار گیرد، بزرگ، پیشوا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رئوف
تصویر رئوف
((رَ))
روؤف، مهربان، مشفق
فرهنگ فارسی معین
प्रमुख
دیکشنری فارسی به هندی