جدول جو
جدول جو

معنی رآکسیون - جستجوی لغت در جدول جو

رآکسیون
فرانسوی واکنش
تصویری از رآکسیون
تصویر رآکسیون
فرهنگ لغت هوشیار
رآکسیون
واکنش، عکس العمل، در علم شیمی تغییر حالت یک جسم در نتیجۀ تاثیر جسم دیگر در آن، در علوم سیاسی ارتجاع و تمایل به اوضاع کهنه و قدیم، مخالفت با تجدد
تصویری از رآکسیون
تصویر رآکسیون
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دژکسیون
تصویر دژکسیون
فرانسوی افگنه ته نشست تندابه در دهانه آبراهه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رپتسیون
تصویر رپتسیون
تکرار، مراجعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ردوکسیون
تصویر ردوکسیون
نقصان، کاهش، تلخیص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رلاسیون
تصویر رلاسیون
فرانسوی همگری (نسبت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رگرسیون
تصویر رگرسیون
فرانسوی پسرفت زبانزد فرزانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفلکسیون
تصویر رفلکسیون
فرانسوی بازتابش، سکالش (تامل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دتکسیون
تصویر دتکسیون
فرانسوی آشکار سازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلکسیون
تصویر کلکسیون
مجموعه ای از اشیای هم خانواده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراکسیون
تصویر فراکسیون
شکستگی، پاره، پخش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فریکسیون
تصویر فریکسیون
فرانسوی مالش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلکسیون
تصویر فلکسیون
فرانسوی خمش نرمش تا شدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلکسیون
تصویر کلکسیون
مجموعه تمبر، تابلو، نقاشی و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراکسیون
تصویر فراکسیون
((فِ یُ))
گروه های همفکری که در داخل یک حزب یا مجمع به وجود می آیند، در علم ریاضی خارج قسمت دو کمیت، کسر، برخه (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلکسیون
تصویر کلکسیون
((کُ لِ یُ))
مجموعه
فرهنگ فارسی معین
دسته بندی هایی که درون یک حزب یا نهاد سیاسی هم فکر برای دستیابی که هدف های معیّن پدید آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکسیون
تصویر سکسیون
مقطع، بریدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیون
تصویر آسیون
آسیمه سر گشته حیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیون
تصویر آسیون
آسیمه، سرگشته، حیران، گیج، سرگردان، هامی، کالیوه، آسمند، گیج و گنگ، خلاوه، پکر، کالیو، کالیوه رنگ، واله، گیج و ویج، مستهام برای مثال گرنه عشقت کرد آسیون مرا / از چه رو سرگشته و آسیونم (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۴۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسیون
تصویر آسیون
((وَ))
آسیمه، سرگشته
فرهنگ فارسی معین