جدول جو
جدول جو

معنی ذوعیسم - جستجوی لغت در جدول جو

ذوعیسم
(عَ سَ)
ابن اعرب نام یکی از ملوک حمیر است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بودیسم
تصویر بودیسم
عقاید و تعلیمات آیین بودایی که ترک لذات و شهوات، احتراز از دزدی و دروغ گویی و اعمال ناشایستۀ دیگر، کوشش در کسب علم، تزکیۀ نفس، خدمت به خلق و آزار نرساندن به جانداران را توصیه می کند
فرهنگ فارسی عمید
سبکی از نقاشی که تصویر را با ترکیب شکل های هندسی ترسیم می کنند و سایه ها را از بین می برند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوفیسم
تصویر سوفیسم
سوفسطایی، مربوط به سوفسطاییان، مغالطه آمیز، پیرو مکتب سوفسطایی
فرهنگ فارسی عمید
(اَی یا)
یوم ذوایام، روز سخت. یا روز آخر ماه
لغت نامه دهخدا
(خَ)
موضعی است یا کوهی و بعضی گفته اند نام جائی است بمدینه
لغت نامه دهخدا
(خِ یَ)
صاحب منتهی الارب در ذیل کلمه زوراء گوید زوراء زمینی است نزدیک ذی خیم
لغت نامه دهخدا
یوم ذی خیم، نام یکی از جنگهای مشهور عرب است
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ناحیتی است به خیبر و بدانجا چشمه های روان باشد
لغت نامه دهخدا
(عِ)
صاحب علم. خداوند دانش: و انه لذو علم لما علمناه ولکن اکثر الناس لایعلمون. (قرآن 12 / 68) ، و بدرستی که او ’یعقوب’ صاحب علمی بود که آموخته بودیم او را ولیکن بیشترمردم نمیدانند. (تفسیر ابوالفتوح ج 3 ص 143). و باز در همان سوره ضمن آیۀ 72 آمده است: و فوق کل ذی علم علیم، و بالای هر خداوند علمی دانائی است. (ایضاً)
لغت نامه دهخدا
ابن الاثیر در المرصع گوید نام کوهی است و آنرا ذوعنز نیز گفته اند، ابوصخر هذلی راست:
فجلک ذاعیر و الاسناد دونه
و عن مخمص الحجاج لیس بناکب،
لغت نامه دهخدا
(قُ وَ سِ)
ابن علی تونسی محقق. از فقیهان تونس است. وی زمانی بتدریس اشتغال داشت وکتابهایی تألیف کرد. مهمترین آنها از این قرارند: 1- سمط اللاّلی فی تعریف ما بالشفاء من الرجال، این کتاب در ده جزء است و در آن سیرۀ پیغمبر و شرح احوال صحابیان و تابعیان و محدثان و فقیهان و شاعران و جز آنهاست. 2- اصابه الغرض. 3- رساله المواقیت و مآخذها من السنه. تولد وی بسال 1033 هجری قمری و وفات 1114 هجری قمری اتفاق افتاد. (الاعلام زرکلی ج 3 ص 799)
لغت نامه دهخدا
(مِ سَ)
رجوع به ذوات المناسم و ذوات الاخفاف شود
لغت نامه دهخدا
(شُ وِ)
افراط در وطن پرستی. (یادداشت مؤلف). و رجوع به شون و شوینیسم شود
لغت نامه دهخدا
نام قلعه ای به یمن، (نخبه الدهر دمشقی ص 217)
لغت نامه دهخدا
این کلمه از کوب فرانسه به معنی مکعب مشتق است، آقای دکتر معین آرد: مکتب نقاشی است که در آن نقاش اشیاء را به شکلهای هندسی نشان می دهد، در این مکتب نقاش می خواهد قسمتهای نامرئی و جهات مختلف و عناصر اساسی اشیاء و مناظر را بر روی تابلو متراکم ساخته، در یک لحظه نشان دهد، با این تعریف می توان دریافت که هرگزیک اثر کوبیسم نشان دهنده آنچه که در طبیعت دیده می شود نخواهد بود، مؤسسان کوبیسم در نقاشی ژرژ براک وپابلو پیکاسو هستند، نقاشی که نام کوبیسم را بر این مکتب نهاد، هانری ماتیس بود، می گویند وقتی که نخستین بار ماتیس به یکی از تابلوهای براک - که به این شیوه کشیده شده بود - نگاه می کرد، گفت: ’اوه چقدر کوب (مکعب) !’ و به این ترتیب نام کوبیسم از آن جمله به وجود آمد، منشاء کوبیسم، امپرسیونیسم ’پل سزان’ است و پیشروان این مکتب براک و پیکاسو در سال 1908 میلادی در فرانسه با الهام از آثار این هنرمند و در ادامۀ راه او کوبیسم را به وجود آوردند، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سُ)
نام موضعی در شعر مهلهل در رثاء برادر خود:
الیلتنا بذی حسم انیری
اذا انت انقضیت فلاتحوری.
رجوع به عقد الفرید ج 6 ص 75 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوبیسم
تصویر کوبیسم
مکتب نقاشی است که در آن نقاش اشیا را بشکلهای هندسی نشان میدهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوفیسم
تصویر سوفیسم
فرانسوی از لاتینی زپاکانگری
فرهنگ لغت هوشیار
سبکی در نقاشی که در آن نقاش اشیا و حتی موجودات را به شکل هندسی نشان می دهد
فرهنگ فارسی معین
مکتب گروهی از نقاشان فرانسوی که در آثار خود دورگیری های زمخت و رنگ های تند و نامتعارف و شکل های ساده شده به کار می بردند و از سه بعد نمایی و سایه روشن کاری پرهیز می جستند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توریسم
تصویر توریسم
مسافرت به منظور تفریح و تجارت و بازدید و غیره، گردشگری، جهانگردی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بودیسم
تصویر بودیسم
اصول و اعتقاد دین بودایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توریسم
تصویر توریسم
گردشگری
فرهنگ واژه فارسی سره