جدول جو
جدول جو

معنی ذورحم - جستجوی لغت در جدول جو

ذورحم
(رَ حِ)
قریب. نزدیک. کس. خویش. خویشاوند. ج، ذوی الارحام
لغت نامه دهخدا
ذورحم
نزدیک قریب خویشاوند
تصویری از ذورحم
تصویر ذورحم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ مَ)
صاحب بخشایش: فقل ربّکم ذورحمه واسعه. (قرآن 6 / 147) ، پس بگو پروردگار شما صاحب بخشایش است وسعت دهنده. (تفسیر ابوالفتوح ج 2 ص 345). و رجوع به صفحۀ 350 همان جلد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذورحمه
تصویر ذورحمه
صاحب بخشایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذو رحم
تصویر ذو رحم
خویشاوند
فرهنگ لغت هوشیار