جدول جو
جدول جو

معنی ذواقن - جستجوی لغت در جدول جو

ذواقن
(ذَ قِ)
جمع واژۀ ذاقنه. چیزها که زیر زنخ است یا سرهای حلقوم یا تندیهای حلقوم یا چنبر گردن یا فرود شکم متصل به ناف یا چاههای سینه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ذواق
تصویر ذواق
چشیدن، چشیدن مزۀ چیزی، آزمودن طعم و مزۀ چیزی، طبع، طعم
فرهنگ فارسی عمید
(حَ قِ)
جمع واژۀ حاقنه، به معنی معده و مغاک میان ترقوه و کتف. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به حاقنه شود
لغت نامه دهخدا
(ذَوْ وا قَ)
تأنیث ذواق
لغت نامه دهخدا
(یَ قَ)
آنکه بهر چه شنود یقین کند. خوش باور
لغت نامه دهخدا
(یَ قَ)
آبی است بنو قمیر بن عامر بن صعصعه را
لغت نامه دهخدا
(لَ قِ)
پائین شکم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
نام قریه ای است به حلب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ذَوْ وا)
چاشنی گیر. (دهار) (مهذب الاسماء) ، مرد متلوّن، مرد ملول
لغت نامه دهخدا
(ذَ)
چاشنی. (دستورالاخوان قاضی خان بدر محمد دهّار). طعم چیزی
لغت نامه دهخدا
(تَ قَ ثُ)
چشیدن. (تاج المصادر بیهقی). آزمودن مزه. ذوق. مذاق. مذاقه، کشیدن زه برای دریافتن سختی و نرمی کمان
لغت نامه دهخدا
تصویری از لواقن
تصویر لواقن
پایین شکم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذواق
تصویر ذواق
چشیدن
فرهنگ لغت هوشیار