نام پدر عمیر است و عمیر صحابی است. در دایره المعارف های اسلامی، واژه صحابی به معنای یار پیامبر آمده است، کسی که در زمان حیات پیامبر با او ملاقات کرده، ایمان آورده و با اسلام از دنیا رفته است. این تعریف در علم حدیث و تاریخ اسلام کاربرد بسیار زیادی دارد و تأثیر بسزایی در فهم سنت نبوی دارد. بررسی زندگی صحابه به فهم بهتر آموزه های اسلامی کمک می کند.
نام پدر عمیر است و عمیر صحابی است. در دایره المعارف های اسلامی، واژه صحابی به معنای یار پیامبر آمده است، کسی که در زمان حیات پیامبر با او ملاقات کرده، ایمان آورده و با اسلام از دنیا رفته است. این تعریف در علم حدیث و تاریخ اسلام کاربرد بسیار زیادی دارد و تأثیر بسزایی در فهم سنت نبوی دارد. بررسی زندگی صحابه به فهم بهتر آموزه های اسلامی کمک می کند.
در تاج العروس آمده است: ذومرخ وادیی است بحجاز و در حدیث ذومراخ ذکر شده است و ابن منظور و ابن الاثیر آنرا بضم میم ضبط کرده اند و آن وادیی است نزدیک مزدلفه و بعضی گفته اند کوهی بمکه و بحاء مهمله هم آمده است
در تاج العروس آمده است: ذومرخ وادیی است بحجاز و در حدیث ذومَراخ ذکر شده است و ابن منظور و ابن الاثیر آنرا بضم میم ضبط کرده اند و آن وادیی است نزدیک مزدلفه و بعضی گفته اند کوهی بمکه و بحاء مهمله هم آمده است
به معنی گواراست که خوردنی لذیذ زودهضم باشد. (برهان). زودهضم. هر چیزمطبوع و لذیذ. (ناظم الاطباء). خوشگوار: می تلخ است جور گلعذاران که هرچندش خوری باشد گواران. امیرخسرو (از جهانگیری) (آنندراج) (انجمن آرا). کسی را باشد این شربت گواران که داند خوردن اندر روی یاران. امیرخسرو (از آنندراج). همی ریزی به یاری خون یاران همین باشد سزای دوستاران به خون بیدلان خود مکن خوی که کس را نامد این شربت گواران. امیرخسرو. از آن میگون لبت جانا بده یک جرعه ام روزی تو خونم نوش کردی نوش بادا و گوارانت. امیر حسن دهلوی (از آنندراج). این کلمه در کلیله و دمنه هم به کار رفته است. رجوع به سبک شناسی بهار ج 2 ص 265 و رجوع به گوارا و گوارانیدن شود
به معنی گواراست که خوردنی لذیذ زودهضم باشد. (برهان). زودهضم. هر چیزمطبوع و لذیذ. (ناظم الاطباء). خوشگوار: می تلخ است جور گلعذاران که هرچندش خوری باشد گواران. امیرخسرو (از جهانگیری) (آنندراج) (انجمن آرا). کسی را باشد این شربت گواران که داند خوردن اندر روی یاران. امیرخسرو (از آنندراج). همی ریزی به یاری خون یاران همین باشد سزای دوستاران به خون بیدلان خود مکن خوی که کس را نامد این شربت گواران. امیرخسرو. از آن میگون لبت جانا بده یک جرعه ام روزی تو خونم نوش کردی نوش بادا و گوارانت. امیر حسن دهلوی (از آنندراج). این کلمه در کلیله و دمنه هم به کار رفته است. رجوع به سبک شناسی بهار ج 2 ص 265 و رجوع به گوارا و گوارانیدن شود
پوشیدن. پوشیده داشتن. پوشانیدن. نهان کردن. نهفتن. (یادداشت مؤلف). مستورداشتن خبر و غیر آن را اظهار کردن. نهان داشتگی: وقت کشف آن تلبیس نفرمودند و اغضا و مواراتی رفت. (تاریخ جهانگشای جوینی). رجوع به مواراه شود
پوشیدن. پوشیده داشتن. پوشانیدن. نهان کردن. نهفتن. (یادداشت مؤلف). مستورداشتن خبر و غیر آن را اظهار کردن. نهان داشتگی: وقت کشف آن تلبیس نفرمودند و اغضا و مواراتی رفت. (تاریخ جهانگشای جوینی). رجوع به مواراه شود
دهی است از دهستان قنوات بخش مرکزی شهرستان قم، در 16 هزارگزی مشرق قم و یک هزارگزی راه سراجه، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و پنبه و میوه ها و انار و انجیر و بادام، شغل اهالی زراعت و جوال بافی و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان قنوات بخش مرکزی شهرستان قم، در 16 هزارگزی مشرق قم و یک هزارگزی راه سراجه، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و پنبه و میوه ها و انار و انجیر و بادام، شغل اهالی زراعت و جوال بافی و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
صاحب تاج العروس گوید: حزم، به آرام، جمعتها عاد علی عهدها، قاله ابومحمد الغندجانی فی شرح قول جامعبن مرقیه: ارقت بذی آرام و هنا و عادنی عدادالهوی بین العناب و خنثل، و صاحب منتهی الارب گوید: ذوآرام، جائی که در آن اعلام جمع کردۀ عاد است
صاحب تاج العروس گوید: حزم، به آرام، جمعتها عاد علی عهدها، قاله ابومحمد الغندجانی فی شرح قول جامعبن مرقیه: ارقت بذی آرام و هنا و عادنی عدادالهوی بین العناب و خنثل، و صاحب منتهی الارب گوید: ذوآرام، جائی که در آن اعلام جمع کردۀ عاد است
نام محلی است از دیارعرب. یا نام آبی. و بدانجا جنگی میان بنوحنیفه و حلفای او از بنی جعده در مقابل بنوتمیم بوقوع پیوسته است. و آن جنگ را یوم ذواراطی و یوم اراط نیز نامند. عمرو بن کلثوم گوید: و نحن الحابسون بذی اراطی تسف الجله الخور الدّرینا
نام محلی است از دیارعرب. یا نام آبی. و بدانجا جنگی میان بنوحنیفه و حلفای او از بنی جعده در مقابل بنوتمیم بوقوع پیوسته است. و آن جنگ را یوم ذواراطی و یوم اراط نیز نامند. عمرو بن کلثوم گوید: و نحن الحابسون بذی اراطی تسف الجله الخور الدّرینا
دهی است از دهستان عرب خانه بخش خوسف شهرستان بیرجند. دارای 134 تن سکنه و آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، لبنیات. شغل اهالی زراعت، مالداری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان عرب خانه بخش خوسف شهرستان بیرجند. دارای 134 تن سکنه و آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، لبنیات. شغل اهالی زراعت، مالداری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیه. دارای 150 تن سکنه. آب آن از نهر. محصول آنجا غلات، توتون، انگور، چغندر و حبوبات. شغل اهالی آنجا زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیه. دارای 150 تن سکنه. آب آن از نهر. محصول آنجا غلات، توتون، انگور، چغندر و حبوبات. شغل اهالی آنجا زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
نام جایگاهی و بدانجا چاهی است موسوم به بئر ذی اروان. و آن جایگاه را ذروان و چاه را نیز بئر ذروان نامند. و در این چاه لبیدبن اعصم یهودی رسول صلوات الله علیه را جادوئی کردن میخواست
نام جایگاهی و بدانجا چاهی است موسوم به بئر ذی اروان. و آن جایگاه را ذروان و چاه را نیز بئر ذروان نامند. و در این چاه لبیدبن اعصم یهودی رسول صلوات الله علیه را جادوئی کردن میخواست