جدول جو
جدول جو

معنی ذناب - جستجوی لغت در جدول جو

ذناب
(ذِ)
نام وادئی متعلق به مره بن عوف، نام جایگاهی و ظاهراً در شام
لغت نامه دهخدا
ذناب
(ذِ)
رشته ای که بدان دم شتر را به تنگ آن بندند تا آن را جنبانیدن نتواند و راکب را آلوده نکند، سپس و آخر هر چیزی، سپس رو، آب رو میان دو پشته. ج، ذنائب
جمع واژۀ ذنوب و ذنابه
لغت نامه دهخدا
ذناب
دم بند ریسمانی که دم ستور یا اشتر به تنگ می بندد
تصویری از ذناب
تصویر ذناب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عناب
تصویر عناب
(دخترانه)
میوه ای به رنگ قرمز که خواص درمانی فراوانی دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ذنابه
تصویر ذنابه
پیرو، دنباله، دنبالۀ چیزی، پایان چیزی، جایی از وادی که مسیل به آن منتهی شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اذناب
تصویر اذناب
افراد فرودست، اطراف، کناره ها، بندگان، خادمان
فرهنگ فارسی عمید
(ذُ بَ)
جایگاهی است در بطایح میان واسط و بصره، موضعی است به یمن
لغت نامه دهخدا
گناه کردن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(ذُ با)
دنب طائر. دم مرغ. دنب خروس. و آن هر مرغی. (مهذب الاسماء) ، دمغزه، سپس روندگان، آب که از بینی شتر فرود آید، هریک از چهار پر است در بال مرغان پس از خوافی. و فی جناح الطائر اربع ذنابی بعد الخوافی. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(ذِ بَ)
آبراهه در پستی. راه گذر آب در نشیب. (مهذب الاسماء) ، نهری که از مرغزار بجانب دیگر رود، میانۀ راه یا عام است، خویشی. قرابت، زهدان
لغت نامه دهخدا
(ذُ بَ)
سپس رو، نوک کفش، آبراهه در پستی، نهری که از مرغزار بجانب دیگر رود، پایان جوی، پایان هر چیزی، دنبالۀ چیزی، ذنابهالوادی، جای منتهای سیل وادی، ذنابهالدهر، اواخر زمان آن. ج، ذناب، ذنابیب، در جهانگشای جوینی اگر تصحیفی در کلمه نباشد ذنابه بمعنی حاصل و مترادف خلاصه آمده است: و هرچه در این جزء مسطور گشت خلاصۀ و ذنابۀ آن این دو سه کلمه است: (آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند). یعنی مغول لعنهم اﷲ
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ ذنب. دمها. دنبالها.
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذانب
تصویر ذانب
پستارا (پستار عقرب) دنباله رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذئاب
تصویر ذئاب
جمع ذئب، گرگان جمع ذئب گرگان گرگها، جمع ذئب، گرگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذهاب
تصویر ذهاب
گذشتن، رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوناب
تصویر ذوناب
داری دندان یشک، گرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذراب
تصویر ذراب
زهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جناب
تصویر جناب
درگاه، آستانه خدا کرانه و بیگانه و غریب کرانه و بیگانه و غریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناب
تصویر اناب
مشک، بویه (عطر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خناب
تصویر خناب
نادان گول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذباب
تصویر ذباب
مگس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سناب
تصویر سناب
دراز شکم، دراز بد بختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذنان
تصویر ذنان
آب دماغ وینیرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذنائب
تصویر ذنائب
جمع ذناب، دم بندها، جمع ذنوب، بهره ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذنبب
تصویر ذنبب
گاو میش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذنوب
تصویر ذنوب
گناهان، یکی از اسما صفات خدایتعالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بناب
تصویر بناب
آخرآب، ته آب
فرهنگ لغت هوشیار
گناه کردن، جمع ذنب، پارسی تازی گشته ذنب ها دم ها، سپس روندگان، جمع ذنب. دمها دنبالها، بندگان و کنیزکان و لواحق حواشی و خدم، سپس روندگان. یا اذناب ناس. مردم کم پایه مردمان حقیر عوام الناس سفله مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذنابت
تصویر ذنابت
خویشی، قرابت
فرهنگ لغت هوشیار
پایان هر چیز، دنبایه چیزی، جای منتهای سیل وادی، خلاصه. پیرو دنباله رو خویشی، جویبار آبراهه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اذناب
تصویر اذناب
جمع ذنب، دم ها، دنبال ها، بندگان، کنیزکان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذنابه
تصویر ذنابه
((ذُ بَ یا بِ))
پایان هر چیزی، دنبال چیزی، خلاصه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طناب
تصویر طناب
ریسمان، کمند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جناب
تصویر جناب
سرکار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گناب
تصویر گناب
آب تبلور
فرهنگ واژه فارسی سره