رشته ای که بدان دم شتر را به تنگ آن بندند تا آن را جنبانیدن نتواند و راکب را آلوده نکند، سپس و آخر هر چیزی، سپس رو، آب رو میان دو پشته. ج، ذنائب جمع واژۀ ذنوب و ذنابه
رشته ای که بدان دم شتر را به تنگ آن بندند تا آن را جنبانیدن نتواند و راکب را آلوده نکند، سپس و آخر هر چیزی، سپس رو، آب رو میان دو پشته. ج، ذَنائب جَمعِ واژۀ ذَنوب و ذُنابَه
دنب طائر. دم مرغ. دنب خروس. و آن هر مرغی. (مهذب الاسماء) ، دمغزه، سپس روندگان، آب که از بینی شتر فرود آید، هریک از چهار پر است در بال مرغان پس از خوافی. و فی جناح الطائر اربع ذنابی بعد الخوافی. (تاج العروس)
دنب طائر. دم مرغ. دنب خروس. و آن ِ هر مرغی. (مهذب الاسماء) ، دمغزه، سپس روندگان، آب که از بینی شتر فرود آید، هریک از چهار پر است در بال مرغان پس از خوافی. و فی جناح الطائر اربع ذنابی بعد الخوافی. (تاج العروس)
سپس رو، نوک کفش، آبراهه در پستی، نهری که از مرغزار بجانب دیگر رود، پایان جوی، پایان هر چیزی، دنبالۀ چیزی، ذنابهالوادی، جای منتهای سیل وادی، ذنابهالدهر، اواخر زمان آن. ج، ذناب، ذنابیب، در جهانگشای جوینی اگر تصحیفی در کلمه نباشد ذنابه بمعنی حاصل و مترادف خلاصه آمده است: و هرچه در این جزء مسطور گشت خلاصۀ و ذنابۀ آن این دو سه کلمه است: (آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند). یعنی مغول لعنهم اﷲ
سپس رو، نوک کفش، آبراهه در پستی، نهری که از مرغزار بجانب دیگر رود، پایان جوی، پایان هر چیزی، دنبالۀ چیزی، ذنابهالوادی، جای منتهای سیل وادی، ذُنابهالدهر، اواخر زمان آن. ج، ذِناب، ذُنابیب، در جهانگشای جوینی اگر تصحیفی در کلمه نباشد ذنابه بمعنی حاصل و مترادف خلاصه آمده است: و هرچه در این جزء مسطور گشت خلاصۀ و ذنابۀ آن این دو سه کلمه است: (آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند). یعنی مغول لعنهم اﷲ
گناه کردن، جمع ذنب، پارسی تازی گشته ذنب ها دم ها، سپس روندگان، جمع ذنب. دمها دنبالها، بندگان و کنیزکان و لواحق حواشی و خدم، سپس روندگان. یا اذناب ناس. مردم کم پایه مردمان حقیر عوام الناس سفله مردم
گناه کردن، جمع ذنب، پارسی تازی گشته ذنب ها دم ها، سپس روندگان، جمع ذنب. دمها دنبالها، بندگان و کنیزکان و لواحق حواشی و خدم، سپس روندگان. یا اذناب ناس. مردم کم پایه مردمان حقیر عوام الناس سفله مردم