- ذلیلی
- ذلت مذلت خواری. خواری تو سری خوری
معنی ذلیلی - جستجوی لغت در جدول جو
- ذلیلی ((ذَ))
- ذلت، خواری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سیب گلاب از گیاهان
مونث ذلیل مونث ذلیل خاکی گناهکار رام ساده: زن
خواری زبونی
زبون، حقیر، خوار، پست
شب سیاه لیلی در فارسی شبانه شبگاه، شبرو، لحنی است در موسیقی قدیم: یکی نی بر سر کسری دوم نی برسر شبشم سدیگر پرده سرکش چهارم پرده لیلی (منوچهری. د. 131)
پست و زبون، خوار