نسل. پشت. فرزندان. پدران و فرزندان. نسل آدمی و پری. نسل مردمان و جن ّ. فرزند. فرزندان و فرزندزادگان، یستوی فیه الواحد و الجمع. ج، ذرّیّات. ذراری: طعنه چه زنی مرمرا بدان کم از خانه براندند اهل عصیان زیرا که براندند مصطفی را ذریۀ شیطان از اهل و اوطان. ناصرخسرو. و صاحب معالم التنزیل گوید یقع الذریه علی الاّباء کما یقع علی الأولاد، زنان. رجوع به ذریت شود
نسل. پشت. فرزندان. پدران و فرزندان. نسل آدمی و پری. نسل مردمان و جِن ّ. فرزند. فرزندان و فرزندزادگان، یستوی فیه الواحد و الجمع. ج، ذُرّیّات. ذَراری: طعنه چه زنی مرمرا بدان کم از خانه براندند اهل عصیان زیرا که براندند مصطفی را ذریۀ شیطان از اهل و اوطان. ناصرخسرو. و صاحب معالم التنزیل گوید یقع الذریه علی الاَّباء کما یقع علی الأولاد، زنان. رجوع به ذریت شود
یا قاعده قبول. یکی از رسومی است که در جامعۀ زردشتیان فوق العاده متداول بوده است، بدین معنی که چون مردی میمرد و فرزندی بالغ نمیگذاشت که جانشین او شود و ریاست خانواده را بعهده گیرد، صغار میت را بقیم میسپردند و اگر میت توانگر بود بایستی شخصی بعنوان ’پسرخوانده’ قائم مقام او شده ترکۀ او را اداره کند. و اگر آن مرد ’زنی ممتاز’ داشت آن زن بعنوان ’پسرخواندۀ’ پدر تا مرگ او میشد ولی زوجه که ’چاکر زن’ بود نمیتوانست به این منصب شود، و بایستی او را مثل صغار دیگر بقیم بسپارند، در این صورت پدر آن زن ’چاکر زن’ قیم محسوب میگردید. و اگر قیم وفات مییافت برادر ’چاکر زن’ یا برادری که در میان چندفرزند مقام ارشدیت داشت یا یکی از خویشان نزدیکش قیم او میشد. اگر در خانه مرد میت زنی ’ممتاز’ یا دختری یگانه نبود سمت فرزندخواندگی ببرادر و پس از او بخواهر و سپس بدختر برادر و بعد به پسر برادر تعلق میگرفت و پس از این طبقات به سایر خویشاوندان نزدیک میرسید. (ایران در زمان ساسانیان کریستن سن چ 2 ص 355)
یا قاعده قبول. یکی از رسومی است که در جامعۀ زردشتیان فوق العاده متداول بوده است، بدین معنی که چون مردی میمرد و فرزندی بالغ نمیگذاشت که جانشین او شود و ریاست خانواده را بعهده گیرد، صغار میت را بقیم میسپردند و اگر میت توانگر بود بایستی شخصی بعنوان ’پسرخوانده’ قائم مقام او شده ترکۀ او را اداره کند. و اگر آن مرد ’زنی ممتاز’ داشت آن زن بعنوان ’پسرخواندۀ’ پدر تا مرگ او میشد ولی زوجه که ’چاکر زن’ بود نمیتوانست به این منصب شود، و بایستی او را مثل صغار دیگر بقیم بسپارند، در این صورت پدر آن زن ’چاکر زن’ قیم محسوب میگردید. و اگر قیم وفات مییافت برادر ’چاکر زن’ یا برادری که در میان چندفرزند مقام ارشدیت داشت یا یکی از خویشان نزدیکش قیم او میشد. اگر در خانه مرد میت زنی ’ممتاز’ یا دختری یگانه نبود سمت فرزندخواندگی ببرادر و پس از او بخواهر و سپس بدختر برادر و بعد به پسر برادر تعلق میگرفت و پس از این طبقات به سایر خویشاوندان نزدیک میرسید. (ایران در زمان ساسانیان کریستن سن چ 2 ص 355)
سپاه کوچک از پنج تا سسد کنیزک کنیزک یغلخواب گروهی از لشکر (از 5 تا 300 و 400 تن)، لشکری که پیغامبر (ص) بذات خویش در آن نباشد و به سر کردگی یکی از صحابه فرستاده شده باشد مقابل غزوه
سپاه کوچک از پنج تا سسد کنیزک کنیزک یغلخواب گروهی از لشکر (از 5 تا 300 و 400 تن)، لشکری که پیغامبر (ص) بذات خویش در آن نباشد و به سر کردگی یکی از صحابه فرستاده شده باشد مقابل غزوه
سر کوه قله، تارک سر چکاد، بالای هر چیز نوک سر جمع ذری، ذروت غایت بلندی بود و اندر فلک تدویربجای اوج باشد از خارج المرکز و برابر ذروه تدویر بود... ذروت وسطی آن نقطه است از زبرین فلک تدویر که بدو آن خط رسد که از مرکز معدل بیرون آید و بر مرکز تدویر بگذرد و ذروت مرئی آن نقطه است از زبری فلک تدویر که بدو آن رسد کز مرکز عالم بیرون آید و بر مرکز تدویر بگذرد (التفهیم)، چکاد تارک تارک سر، بالا سر، نوک کوهان، فراسوی
سر کوه قله، تارک سر چکاد، بالای هر چیز نوک سر جمع ذری، ذروت غایت بلندی بود و اندر فلک تدویربجای اوج باشد از خارج المرکز و برابر ذروه تدویر بود... ذروت وسطی آن نقطه است از زبرین فلک تدویر که بدو آن خط رسد که از مرکز معدل بیرون آید و بر مرکز تدویر بگذرد و ذروت مرئی آن نقطه است از زبری فلک تدویر که بدو آن رسد کز مرکز عالم بیرون آید و بر مرکز تدویر بگذرد (التفهیم)، چکاد تارک تارک سر، بالا سر، نوک کوهان، فراسوی