بذائت لسان. زبان درازی. بدزبانی. ج، اذراب، تیز شدن شمشیر و زبان و امثال آن، تباه شدن ریش و فراخ گردیدن آن یا روان گردیدن زرداب از وی. تباه شدن جراحت. (تاج المصادر بیهقی) ، ذرب جرح، دوا نپذیرفتن خستگی، اسهال پیچ. (تاج المصادر بیهقی) ، تباه شدن معده. و فی الحدیث، فی البان الابل و ابوالها شفاء للذرب. و هو داءٌ یعرض المعده فلا ینهضم الطعام و یفسد فیها و لا یمسک، اصلاح گرفتن معده (از اضداد است) ، آزاری که به نشود، زنگ. صداء، اسهال. شکم روش، سخن بد. بیهوده گفتن. ذروبت. ذرابت تیز کردن چیزی را
بذائت لسان. زبان درازی. بدزبانی. ج، اَذراب، تیز شدن شمشیر و زبان و امثال آن، تباه شدن ریش و فراخ گردیدن آن یا روان گردیدن زرداب از وی. تباه شدن جراحت. (تاج المصادر بیهقی) ، ذَرب ُ جرح، دوا نپذیرفتن خستگی، اسهال پیچ. (تاج المصادر بیهقی) ، تباه شدن معده. و فی الحدیث، فی البان الابل و ابوالها شفاءُ للذرب. و هو داءٌ یعرض المعده فلا ینهضم الطعام و یفسد فیها و لا یمسک، اصلاح گرفتن معده (از اضداد است) ، آزاری که به نشود، زنگ. صَدَاء، اسهال. شکم روش، سخن بد. بیهوده گفتن. ذروبت. ذَرابت تیز کردن چیزی را
ابن حوط. در البیان والتبیین ذیل (باب من اسماءالکهان و الحکام و الخطباء و العلماء من قحطان) آرد: از قدمای در حکمت و خطابه و ریاست. عبیدبن شرّیهالجرهمی و اسقف نجران و... و ذرب بن حوط و علیم بن جناب و... اند
ابن حوط. در البیان والتبیین ذیل (باب من اسماءالکهان و الحکام و الخطباء و العلماء من قحطان) آرد: از قدمای در حکمت و خطابه و ریاست. عُبَیدبن شرّیهالجرهمی و اسقف نجران و... و ذَرِب بن حوط و علیم بن جناب و... اند
ابن عتیق بن تمیم الکاتب، مکنی به ابی القاسم، حافظ ابوطاهر سلفی در معجم الشعراء از او و وی از ابوحفص الزکرمی العروضی قطعه ای از شعر زکرمی را روایت کرده است، معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج 4 ص 119 س 6
ابن عتیق بن تمیم الکاتب، مکنی به ابی القاسم، حافظ ابوطاهر سلفی در معجم الشعراء از او و وی از ابوحفص الزکرمی العروضی قطعه ای از شعر زکرمی را روایت کرده است، معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج 4 ص 119 س 6