جدول جو
جدول جو

معنی ذراعان - جستجوی لغت در جدول جو

ذراعان
(ذِ)
نام دو پشته است. (معجم البلدان یاقوت)
لغت نامه دهخدا
ذراعان
(ذِ)
تثنیۀ ذراع. و مراد از آن در نزد منجمین ذراع الاسد المبسوطه وذراع الاسد المقبوضه است. رجوع به این دو کلمه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرازان
تصویر فرازان
(پسرانه)
مرکب از فراز (جای بلند) + ان (پسوند نسبت)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خرامان
تصویر خرامان
(دخترانه)
آنکه با ناز و تکبر راه می رود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خرامان
تصویر خرامان
خرامنده، در حال خرامیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
بسیار، زیاد، عمیق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چراغان
تصویر چراغان
عمل روشن کردن چراغ های بسیار در شب های جشن و شادمانی، مجلس جشن که در آن چراغ بسیار روشن کرده باشند، کنایه از نوعی شکنجه بوده که چند جای سروتن محکوم را سوراخ میکردند و در آن سوراخ ها فتیله یا شمع افروخته فرو می کردند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مراعات
تصویر مراعات
رعایت یکدیگر کردن، نگه داشتن و حفظ کردن چیزی، جریان امری را در نظر گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هراسان
تصویر هراسان
ترسان، بیمناک، در حال ترس و بیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درایان
تصویر درایان
در حال حرف زدن، دراینده، گوینده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرایان
تصویر سرایان
در حال سرودن، در حال آوازخوانی
فرهنگ فارسی عمید
(ذُ)
جمع واژۀ ذراع
لغت نامه دهخدا
(ذِ)
جمع واژۀ ذرع
لغت نامه دهخدا
تصویری از مراعات
تصویر مراعات
نگهداشت، رعایت، محافظت
فرهنگ لغت هوشیار
مراعات در فارسی: همچرایی: ستوران با هم چریدن، پر گیاهی، چشمداشت نگرش چشم داشتن، بخشودن، مهربانی، نمیدن (توجه کردن)، تیمار، زیداری (طرفداری)، نواخت مهربانی نوازش مهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وراسان
تصویر وراسان
هراسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هراسان
تصویر هراسان
نگران، ترسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرازان
تصویر مرازان
دو پستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرابان
تصویر غرابان
کلاغه ها دو سر بخش بالای ران زیر سرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
وافر، کثیر، بسیار، بحد وفور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراتان
تصویر فراتان
از ریشه پارسی فرات و اروند (دجله دیگلت و دیگتل تیگرا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرایان
تصویر سرایان
سراینده، در حال سرودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراسان
تصویر خراسان
مشرق مقابل بابل مغرب، نغمه ایست از موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرامان
تصویر خرامان
رونده با ناز و تکبر و تبخر
فرهنگ لغت هوشیار
عمل روشن کردن چراغهای بسیار در چشن و شادمانی چراغانی، مجلس شادمانی که در آن چراغهای بسیار روشن کنند، نوعی شکنجه که چند جای سر و تن محکوم را سوراخ کرده فتیله یا شمع افروخته در آن سوراخها فرو میکردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذرعان
تصویر ذرعان
جمع ذرع، گوساله های ارام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرامان
تصویر خرامان
((خُ))
رونده با ناز و تکبر و تبختر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خراسان
تصویر خراسان
((خُ))
مشرق، مقابل بابل، مغرب، نغمه ای است از موسیقی قدیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرایان
تصویر سرایان
((سَ))
سراینده، در حال سرودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
((فَ))
بسیار، زیاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مراعات
تصویر مراعات
((مُ))
رعایت یکدیگر را کردن
مراعات النظیر: در علم بدیع آوردن کلماتی که به گونه ای با یکدیگر مناسبت و ارتباط داشته باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هراسان
تصویر هراسان
ترسان، ترسیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
Lavish, Abounding, Abundant, Bountiful, Abundantly, Copious, Plentiful, Profuse, Superabundant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هراسان
تصویر هراسان
Alarmed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فراوان
تصویر فراوان
abundante, abundantemente, copioso, luxuoso, profuso, superabundante
دیکشنری فارسی به پرتغالی