واخیده شدن پشم به کمان ندّافی. (منتهی الارب). محلوج شدن پشم با کمان حلاّج، شتابی کردن. (منتهی الارب) ، ذختهم الرّیح، رسید به آنها باد و نیست ایشان را از آن پرده و مانع
واخیده شدن پشم به کمان ندّافی. (منتهی الارب). محلوج شدن پشم با کمان حلاّج، شتابی کردن. (منتهی الارب) ، ذَختهم الرّیح، رسید به آنها باد و نیست ایشان را از آن پرده و مانع
بطنی است از صدف و ابن الکلبی گوید او ذخیربن غسان بن جذام بن الصدف است. (از انساب سمعانی). و صاحب تاج العروس بجای ذخیربن غسان ذخیربن شجنان آورده است و ظاهراً غلط است
بطنی است از صدف و ابن الکلبی گوید او ذُخیربن غسان بن جذام بن الصدف است. (از انساب سمعانی). و صاحب تاج العروس بجای ذخیربن غسان ذخیربن شجنان آورده است و ظاهراً غلط است
برادرم برادر من نامی که جوانمردان و ایباران (عیاران) بر یکدیگر می نهادند برادر من، نامی است که فتیان (جوانمردان) هم طریقتان و هم مسلکان خود را بدان مخاطب میداشتند و میخواندند
برادرم برادر من نامی که جوانمردان و ایباران (عیاران) بر یکدیگر می نهادند برادر من، نامی است که فتیان (جوانمردان) هم طریقتان و هم مسلکان خود را بدان مخاطب میداشتند و میخواندند