جدول جو
جدول جو

معنی ذمی

ذمی((ذِ مّ))
غیرمسلمانی که به علت پرداخت جزیه، جان و مالش در پناه اسلام است
تصویری از ذمی
تصویر ذمی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ذمی

ذمی

ذمی
غیر مسلمان که جان و مال او در امان و پناه اسلام باشد و جزیه بدهد
ذمی
فرهنگ فارسی عمید

ذمی

ذمی
منسوب به ذِمّه یکی از اهل ذِمه. زنهاری وزینهاری اسلام. یعنی یک تن از اهل کتاب که در زینهارو امان اسلام درآمده و شرائط ذمه پذیرفته است. جزیه گذار. مال گذار. (دستوراللغه ادیب نطنزی) :
دو خازن فکر و الهامش دو حارس شرع و توفیقش
دو ذمّی نفس و آمالش دو رسمی چرخ و کیهانش.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

ذمی

ذمی
منسوب به ذَمی که قریه ای است بدو فرسنگی سمرقند. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

ذمیه

ذمیه
مونث ذمی بد گویان گروهی که علی ع را خدا می دانستند و به محمد ص بد می گفتند که او را آشکار نگردانده (فضل بن شادان نیشابوری)
فرهنگ لغت هوشیار