تردّد. دودلی. دودلی کردن. تذبذب، دودل کردن کسی را در کاری، جنبیدن چیزی که آویخته باشد در هوا. ناویدن چیزی درواو آونگان یعنی جنبیدن آن، جنبش. تحرک، حمایت همسایه و اهل، رنجانیدن کسان را، جنبانیدن. حرکت دادن
تَرَدّد. دودلی. دودلی کردن. تذَبذُب، دودل کردن کسی را در کاری، جنبیدن چیزی که آویخته باشد در هوا. ناویدن چیزی درواو آونگان یعنی جنبیدن آن، جنبش. تحرک، حمایت همسایه و اهل، رنجانیدن کسان را، جنبانیدن. حرکت دادن