معنی ذبذبه - فرهنگ فارسی معین
معنی ذبذبه
ذبذبه((ذَ ذَ بَ یا بِ))
دو دلی کردن، تردد داشتن، دو دل کردن کسی را در کاری، دودلی، تردد
تصویر ذبذبه
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ذبذبه
ذبذبه
ذبذبه
جنبیدن چیزی که در هوا آویخته باشد، جنبانیدن، حرکت دادن، جنبش
فرهنگ فارسی معین
ذبذبه
ذبذبه
نرّه. شرم مرد. ذبذَب، زبان، خانه، چیزی که به هودج آویزند زینت را. منگولۀ هودج. ج، ذباذِب
لغت نامه دهخدا
ذبذبه
ذبذبه
تَرَدّد. دودلی. دودلی کردن. تذَبذُب، دودل کردن کسی را در کاری، جنبیدن چیزی که آویخته باشد در هوا. ناویدن چیزی درواو آونگان یعنی جنبیدن آن، جنبش. تحرک، حمایت همسایه و اهل، رنجانیدن کسان را، جنبانیدن. حرکت دادن
لغت نامه دهخدا
ذبابه
ذبابه
مونث ذباب واحد ذباب یک مگس یک کلیز، مگسک از چهره های سپهری، باز مانده
فرهنگ لغت هوشیار
ذبابه
ذبابه
یکی ذباب. یک مگس، یک زنبور عسل. ج، ذباب. (دهار) ، بقیۀ وام و جز آن
لغت نامه دهخدا
ذبابه
ذبابه
نام موضعی است به عدَن ابین، نام محلی است به اجاء
لغت نامه دهخدا
ذبابه
ذبابه
خوشیده. هواسیده. پژمریده. پژمرده. پلاسیده: شفهٌ ذبّابه، لبی پژمریده. لبی خوشیده
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.