جدول جو
جدول جو

معنی دیگچه - جستجوی لغت در جدول جو

دیگچه
دیگ کوچک، نوعی غذا که از شیر و برنج و گلاب و شکر بعنوان نذری پزند و بین مستمندان تقسیم کنند
فرهنگ لغت هوشیار
دیگچه
((چِ یا چَ))
دیگ کوچک. نوعی غذا که از شیر و برنج و گلاب و شکر به عنوان غذای نذری پزند و بین مستمندان تقسیم کنند
فرهنگ فارسی معین
دیگچه
دیگ کوچک، نوعی خوراک که با شیر و برنج و شکر و گلاب طبخ می کنند. بیشتر برای نذری درست می کنند
تصویری از دیگچه
تصویر دیگچه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیوچه
تصویر دیوچه
((چِ))
زالو، بیت، بید، حشره ای که پارچه های ابریشمی را می خورد و خراب می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیوچه
تصویر دیوچه
بید،
زالو، کرمی کوچک و سیاه رنگ که در آب زندگی می کند و با مکنده های روی بدنش خون جانوارن را می مکد، زرو، زلو، جلو، شلک، شلکا، شلوک، خرسته، مکل، دیوک، دشتی، علق برای مثال دل بپرداز زمانی و منه پشت بدو / که پدیدار شده دیوچه اندر نمدا (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۱۸)، زالو، برای مثال سگ نهای بر استخوان چون عاشقی / دیوچهوار از چه برخون عاشقی (مولوی - ۲۱۲)
فرهنگ فارسی عمید