جدول جو
جدول جو

معنی دیونهاد - جستجوی لغت در جدول جو

دیونهاد
(وْ نِ / نَ)
دیوسرشت. دیوطبیعت. دیوصفت. شیطان صفت:
هرکه داد خرد نداند داد
آدمی صورت است و دیونهاد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
دیونهاد
اهرمن خو، ددمنش، دیوسیرت
متضاد: ملکوتی منش
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیونژاد
تصویر دیونژاد
آنکه از نژاد دیو باشد، کنایه از بداصل، بدگوهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
طرح، نقشه و آنچه به فکر کسی برسد و برای رسیدگی به نظر شخص دیگر برساند که پس از تصویب و موافقت وی اجرا شود، نامه ای که خریدار، فروشنده، پیمانکار یا داوطلب کاری به کس دیگر یا به مؤسسه یا اداره ای بنویسد و آمادگی و شرایط خود را برای آن معامله یا عهده دار شدن آن کار اعلام کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دش نهاد
تصویر دش نهاد
بدنهاد، بدسرشت، بدبنیاد، بدطینت، نانجیب
فرهنگ فارسی عمید
(نِ / نَ)
اندیشه ای که آدمی بر نفس خود عرضه کند. قصد. اراده و منظور. (غیاث). مراد. مقدمه و قضیه. (آنندراج). آهنگ و قصد: و او را پیشنهاد این است و مقصود حق تعالی خود چیزی دیگر. (فیه مافیه 330). هر مرادی و پیشنهادی ترا چون معشوقه و عروسی است و هر از این معشوقه ات را خویشاوندانند و تباری اند. (کتاب المعارف). آنها که منکر دید تواند، ترا نشناخته اند، خود کسی را میل بخدمتت چگونه باشد تا پیشنهاد آنکس دید تو نباشد. (کتاب المعارف). نظیر شما آنکس است که فریاد کند... و خیلی را بخود جمع کند. چون جمع شوند (و) گویند چه میخواهی از ما. او گوید بایستید تا بیندیشم که از بهر چه جمع کرده ام شما را... شما همچون آن ابله باشید که چندین گاه مردم را بر خود جمع میکند بی هیچ پیشنهادی و بی هیچ نیتی. (کتاب المعارف).
پیشنهاد خاطرم اینکه هلاک او شوم
تشنۀ جام میروم شاید اگر سبو شوم.
سنجر کاشی.
- پیشنهاد همت کردن یا گردانیدن، مقصد و مقصود خویش ساختن. وجهۀ همت قرار دادن: و نهایت موهبت شاهنشاهی را که شامل این دولت نامتناهی است پیشنهاد همت گردانید. (حبیب السیر چ تهران جزو 4 از ج 3 ص 323)، عرضه، در اصطلاح بانکداری اعلام خواستاری کاری یا خریدی یا فروشی با شرایطی خاص از جانب خواهنده ای، اظهار مطلبی دریافت نیک و بد و سنجش آنرا. (از فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
(وْ نِ)
آنکه از نژاد دیوان باشد. دیوگوهر:
همه آبستن گشتید و همه دیونژاد
این مکافات چنین باشدتان اجر شبی.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
تصویری از دیو نژاد
تصویر دیو نژاد
آنکه از نژاد دیو باشد، بد اصل بد گوهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیو باد
تصویر دیو باد
گرد باد، تند دو (اسب) تند رو (شتر)، جنون دیوانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
قصد واراده و منظور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیو زاد
تصویر دیو زاد
بچه دیو دیو نژاد، اسب قوی هیکل و تیز دو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
آلترناتیو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درونداد
تصویر درونداد
اطلاعات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
يعرض
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
Proposition, Suggestion
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
proposition, suggestion
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
제안
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
提案
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
تجویز , مشورہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
pendekezo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
প্রস্তাব , প্রস্তাব
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
प्रस्ताव , सुझाव
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
הצעה , הַצָּעָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
proposición, sugerencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
usulan, saran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
ข้อเสนอ , ข้อเสนอ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
voorstel, suggestie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
proposta, suggerimento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
proposição, sugestão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
propozycja, sugestia
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
пропозиція
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
Vorschlag
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
предложение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پیشنهاد
تصویر پیشنهاد
提议 , 建议
دیکشنری فارسی به چینی