جدول جو
جدول جو

معنی دیهیم - جستجوی لغت در جدول جو

دیهیم
اکلیل
تصویری از دیهیم
تصویر دیهیم
فرهنگ واژه فارسی سره
دیهیم
تاجی که مخصوص پادشاهان است
تصویری از دیهیم
تصویر دیهیم
فرهنگ لغت هوشیار
دیهیم
((دِ))
تاج، کلاه زرنشان، نوعی از گل آذین مانند آذین خوشه ای که گل های آن در یک سطح قرار دارد، داهیم
تصویری از دیهیم
تصویر دیهیم
فرهنگ فارسی معین
دیهیم
نوعی از گل آذین شبیه گل آذین خوشه ای که گل های آن همه در یک سطح قرار دارد مانند گل آذین گلابی و گیلاس، حلقه هایی از بخار که گرد ماه یا خورشید پیدا می شود، تاج، افسر، کلاه پادشاهی، برای مثال چو دیهیم شاهی به سر برنهاد / جهان را سراسر همه مژده داد (فردوسی - ۱/۱۶۱)
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نواری مخصوص که گرد تاج پادشاه ایران بسته میشد، تاج پادشاهی، کلاه مرصع، نوعی گل آذین خوشه ای است منتهی رشد و نمو دم گلهای پایین آن بیشتر است و گلها تقریبا در یک سطح قرار گرفته اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داهیم
تصویر داهیم
تاج، کلاه زرنشان، نوعی از گل آذین مانند آذین خوشه ای که گل های آن در یک سطح قرار دارد، دیهیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دهیم
تصویر دهیم
سختی، بلا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیهیم جو
تصویر دیهیم جو
آنکه در طلب تاج و تخت پادشاهی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیهیم جو
تصویر دیهیم جو
جویندۀ دیهیم، آنکه در طلب تاج و تخت پادشاهی است
فرهنگ فارسی عمید