معنی دیهیم جوی دیهیم جوی (غُرْ رِ اَ کَ دَ / دِ) جویندۀ دیهیم. طالب تخت و تاج و پادشاهی. (ناظم الاطباء) : سوی رخش رخشنده بنهاد روی دوان رخش شد نزد دیهیم جوی. فردوسی. وز آنجا سوی پارس بنهاد روی جوانبخت و بیدار و دیهیم جوی. فردوسی لغت نامه دهخدا