جدول جو
جدول جو

معنی دیسقوریدس - جستجوی لغت در جدول جو

دیسقوریدس
(دُ)
جزیرۀ دیسقوریدس، دیسکوریدس. نام قدیم جزیره سقوطره (سقطره، سقطری) است. (از یادداشت مرحوم دهخدا). جزیره ای است در حدود 3580 کیلومتر مربع مساحت و با 12000 تن سکنه در اقیانوس هند در جانب شرقی خلیج عدن بفاصله حدود 240 کیلومتری شمال شرقی رأس العسیر آفریقا. در 1876 میلادی دولت بریتانیا با سلطان وقت پیمانی منعقد کرد و از 1886 میلادی تحت الحمایه بریتانیائی عدن گردید. در ایام باستانی این جزیره دیوسکوریدس نام داشت ومصریان، یونانیها، ایرانیان و رومیها آن را میشناختند. (از دائره المعارف فارسی). رجوع به سقطری شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پدانیوس، دیوسکوریدس، طبیب یونانی که در قرن اول میلادی بوده و تألیفات چنددر ادویۀ نباتی دارد، (از ناظم الاطباء)، در مآخذ اسلامی دیسقوریدوس یا دیاسقوریدوس یا ذیاسقوریذوس طبیب و گیاهشناس و داروشناس معروف یونانی است و ابن الندیم وی را از مفسرین کتب بقراط میداند و در قرن اول بعد از میلاد در دورۀ کلاودیوس و نرون متولد در عین زرنی - (کیلیکیا) شد وی مؤلف دائره المعارف گونه ای است در ادویۀ مفرده که جالینوس آن را کاملترین کتاب در این رشته دانسته است این کتاب اساس داروشناسی علمای اسلامی بوده است و در مآخذ اسلاسی بنامهای، هیولی علاج الطب، کتاب الادویه المفرده و کتاب الحشائش و النباتات خوانده شده است، اصطفن بن باسیل آن را به عربی ترجمه کرده و این ترجمه را حنین بن اسحاق تصحیح نموده است، (دائره المعارف فارسی)، ابن الندیم در الفهرست نویسد:و او ملقب به سائح فی البلاد است و یحیی النحوی در کتاب تاریخ خود او را مدح کند و گوید صاحب نفس زکیه ومقتبس علوم ادویۀ مفرد از دشتها و جزائر و بحار و مصور آنهاست و منافع آن ادویه را برشمرده است و از اوست کتاب الحشائش در پنج مقاله و به آن دو مقاله در دواب و سموم اضافه کرده است و بعضی گویند این دو مقاله ازو نیست و آن را حنین به عربی نقل کرده است - انتهی، و ابن جلجل گوید کتاب او را در نیمۀ قرن نهم میلادی بعهد متوکل علی اﷲ عباسی ترجمه کرده اند، (یادداشت مرحوم دهخدا)، رجوع به تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی صفا ص 115 و الجماهر بیرونی و هرمزدنامۀ پورداودص 928 و مفردات ابن البیطار و تاریخ الحکماء القفطی ص 7 و 64 و کشف الظنون و گیاهشناسی گل گلاب ص 193 شود
لغت نامه دهخدا
(ری ذِ)
ابن القفطی در تاریخ الحکماء گوید: ذیسقوریذس کحال. او نخستین کس است که در صناعت کحالی منفرد و مشتهر گردید. ابن بختیشوع در تاریخ خود ذکر او آورده و چیزی جز جملۀ مذکور و در شرح حال وی نگفته است - انتهی. رجوع به الجماهر بیرونی ص 189 و 190 و 212 و 213 و 224 و231 و ح 259 ح. و ابن البیطار در همه صفحات شود
لغت نامه دهخدا