جدول جو
جدول جو

معنی دیزکوه - جستجوی لغت در جدول جو

دیزکوه
دهی است از دهستان رستم آباد بخش رودبار شهرستان رشت با 272 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیوکده
تصویر دیوکده
دیوخانه، جای دیو، برای مثال پیشم آمد هزار دیوکده / در یکی صدهزار دیو و دده (نظامی۴ - ۶۷۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیکته
تصویر دیکته
مطلبی که کسی بگوید و دیگری بنویسد، املا
فرهنگ فارسی عمید
به معنی ابرکوه است، (فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان زانوس رستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر، در 48هزارگزی جنوب نوشهر و 12گزی پول، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 350 تن سکنه دارد، آبش از چاه و رود خانه محلی، محصولش غلات و ارزن و شغل اهالی زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
نام دو دهستان، مشهور به بالاخیابان و پائین خیابان از بخش مرکزی شهرستان آمل، رجوع به بالاخیابان و پایین خیابان در فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 شود
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان شفت بخش مرکزی شهرستان فومن واقع در 18هزارگزی فومن و نه هزارگزی خاور بازار شفت، جلگه، معتدل، مرطوب و مالاریائی، دارای 567 تن سکنه، آب آن از امامزاده ابراهیم، محصول آنجا برنج، ابریشم و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
کوه دزکوه، کوهی است در ده فرسخ بیشتر میانه شمال و مغرب قصبۀ ده دشت کوه کیلویه در فارس. وسعت این کوه از نیم فرسخ بگذرد و به اندازۀ نیم سنگ آسیاب گردان آب از چشمۀ شیرین و گوارا دارد و جنگلی از درخت بلوط برفراز این قله است. (از فارسنامۀ ناصری). و رجوع به جغرافی غرب ایران ص 129 شود
لغت نامه دهخدا
قلۀ مهم کوههای غربی یزد، به ارتفاع 3660 گز، (از جغرافیای طبیعی کیهان)، نام کوهی به یزد، (یادداشت مؤلف)، کوهی است در جنوب غربی یزد که قلۀ آن 4075 گز ارتفاع دارد، وجود همین کوه سبب شده است که در کنار دشتی سوزان و بی آب و علف، یزد و اطراف آن آب و هوایی بسیار خنک و مطبوع داشته باشد، (از فرهنگ فارسی معین)
دهی است از بخش رودبار شهرستان رشت، سکنۀ آن 812 تن، آب آن از چشمه های محلی، حمام و سه باب دکان دارد و روی ارتفاعات (4هزارگزی) آن آثار دو قلعۀ خرابۀ قدیمی به نام کول و چهل گزچال دیده می شود، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)، نام کوهی میان رودبار و رشت، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دَرِ)
نزدیک به عمادیه از سرزمین هکاریه از توابع موصل. نزدیک این دیر قریه ای است که به آن کوم میگویند و این دیر به آن ده نسبت داده شده است این دیرتا زمان یاقوت آباد بوده است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان کرگانرود جنوبی بخش مرکزی شهرستان طوالش با 1159 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
مکنی به ابوحارث و ملقب به ملک المجاهدین یا ملک منصور بن شاذی بن مردان عم صلاح الدین ایوبی حکمران حمص (از 581 هجری قمری)، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
یکی از دهستانهای بخش قاین شهرستان بیرجند است که از خاور به مرز ایران و افغانستان و از جنوب به دهستان طبس مسینا و از باختر به دهستان زهان و از شمال به بخش خواف محدود است و قراء مهم آن بهناباد و آبیز است که نخستین 612 تن و دومین 1369 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
نام سابق شهرستانی از استان پنجم کشور که امروز به ایلام شهرت دارد، رجوع به فرهنگ جغرافیائی ایران استان پنجم شهرستان ایلام شود، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
نام کوهی به دوهزار مازندران، (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو بخش انگلیسی ص 153)
لغت نامه دهخدا
(وْ کَ دَ / دِ)
محل دیو. جایگاه دیو. دیوخان. دیوگاه. دیوجای. دیوبند:
پیشم آمد هزار دیوکده
در یکی صدهزار دیو و دده.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(بُ)
البرز. (انجمن آرای ناصری)
لغت نامه دهخدا
نام یکی از نواحی کجور مازندران، (سفرنامۀ رابینو ص 109 و ص 128 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
کوه بلند. کوه رفیع:
بیامد دمان از میان گروه
چو نزدیک تر شد بدان برزکوه.
فردوسی.
لشکر تو چو موج دریااند
سپهی کش چو برزکوه کلان.
ابوالفرج رونی.
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان عمارلوی بخش رودبار شهرستان رشت، واقع در جنوب خاوری رودبار و 14هزارگزی جنوب باختر امام، کوهستانی، سردسیر، دارای 750 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و بنشن و گردوو لبنیات و عسل، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، این ده مرکب از دو آبادی است و فاصله آن دو در حدود سه هزار گز است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
این محل در دهستان ژاورد در کردستان واقع است و آن را کره سی مینامیدند. (از فرهنگستان)
کوهی است در شهر قاین به ارتفاع 2757 متر. (جغرافیای طبیعی کیهان ص 56)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
یکی از دهستانهای ششگانه بخش دیواندره است که در شهرستان سنندج واقع است. این دهستان کوهستانی و سردسیر است و از 46 آبادی تشکیل یافته که قراء مهم آن تمربیک، قلعه کهنه، پاسانیان، جنیان، شمسه، جیران مینا و باشماق است که در حدود 8000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان بیلواراست که در بخش کامیاران شهرستان سنندج واقع است و 375 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
نام کوهی و ناحیتی به هرسین. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دیکته
تصویر دیکته
املا، تقریر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیکته
تصویر دیکته
((تِ))
مطلبی که کسی بخواند و دیگری بنویسد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیکته
تصویر دیکته
Dictation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دیکته
تصویر دیکته
dictée
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نی کوچک که دلاکان با آن اطفال را ختنه کنند
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از دیکته
تصویر دیکته
Diktat
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دیکته
تصویر دیکته
диктант
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دیکته
تصویر دیکته
dyktando
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دیکته
تصویر دیکته
听写
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دیکته
تصویر دیکته
ditado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دیکته
تصویر دیکته
dettatura
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دیکته
تصویر دیکته
dictado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دیکته
تصویر دیکته
диктант
دیکشنری فارسی به روسی