جدول جو
جدول جو

معنی دیرگه - جستجوی لغت در جدول جو

دیرگه
(گَهْ)
مخفف دیرگاه. مدتی طویل:
اگرچه دیرگه از خدمت تو بودم دور
نرفته بودم جایی که عیبی آید از آن.
فرخی.
بدی دیر گه کان کمان پیش شاه
کشیدستمی بر امید تو ماه.
اسدی.
- از دیرگه باز، از زمانی دراز. از مدتی پیش:
درست از گمان من این شاه اوست
کش از دیرگه باز داری تو دوست.
اسدی.
از آن گریم که جسم و جان دمساز
بهم خو کرده اند از دیرگه باز.
نظامی.
بشمشیر از تو بیگانه نگردم
که هست از دیرگه باز آشنایی.
سعدی.
- تا دیرگه، تا مدتی طویل:
من در آن بیخود شدم تا دیرگه
چونکه با خویش آمدم من از وله.
مولوی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دورگه
تصویر دورگه
ویژگی انسان یا حیوانی که از دو نژاد باشد، آنکه پدرش از یک نژاد و مادرش از نژاد دیگر باشد، دورگ، دوتخمه، اکدش، یکدش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیرگاه
تصویر دیرگاه
زمان دیر، زمان قدیم، از مدت دراز، دیروقت، بی موقع، دیرگاهان، دیرگهان
فرهنگ فارسی عمید
(دُ رَ گَ / گِ)
دوتخمه. دورگ. اسب یا حیوانی که از دو جنس مختلف باشد. اسبی که نژاد وی آمیخته شده باشد. (ناظم الاطباء) : اسب دورگه، اسب دوتخمه. عربی و ترکمانی. اکدش. (یادداشت مؤلف). رجوع به دورگ شود، مطلق آمیختگی چنانکه آمیختگی زیر و بم آواز و جز آن.
- دورگه شدن صوت، جهوری شدن آن چنانکه در نوبالغان. (یادداشت مؤلف).
- صدای دورگه، آوازی چون آواز کسی که شب نخفته است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
دهی کوچک از دهستان آبادۀ طشک بخش نی ریز شهرستان فسا است، در 18هزارگزی شمال باختری نی ریز، کنار راه فرعی نی ریز به آباده قرار دارد. سکنۀ آن 24 تن هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد با 36 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سیرگه
تصویر سیرگه
محل تفرج جای گردش، تماشاگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیرگاه
تصویر دیرگاه
زمان قدیم، زمان دیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیر گه
تصویر دیر گه
زمان قدیم مدت دراز، دیر وفت بی موقع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
دو تخمه، اسب یا حیوانی که از دو جنس مختلف باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیرگاه
تصویر دیرگاه
زمان قدیم، دیروقت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
((دُ رَ گِ))
انسان یا جانوری که پدر و مادرش از دو نژاد باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیرگاه
تصویر دیرگاه
مدت مدید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
هجينٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
Exotic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
exotique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
异国的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
이국적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
экзотический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
exotisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
বিদেশী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
عجیب
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
แปลก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
ya kigeni
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
エキゾチックな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
egzotyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
אקזוטי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
विदेशी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
eksotis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
exotisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
екзотичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
exótico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
esotico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دورگه
تصویر دورگه
exótico
دیکشنری فارسی به پرتغالی