جدول جو
جدول جو

معنی دیبه - جستجوی لغت در جدول جو

دیبه
دیبا. توضیح: های دیبه ملفوظ است. یا دیبه خسروی جامه حریر پادشاهی، گنج سیم از گنجهای خسرو پرویز گنج دیبه
فرهنگ لغت هوشیار
دیبه
((دِ بَ هْ))
دیبا
تصویری از دیبه
تصویر دیبه
فرهنگ فارسی معین
دیبه
پارچۀ ابریشمی، برای مثال هم از لؤلؤ و گوهر شاهوار / هم از دیبۀ چین سراسر نگار (فردوسی - ۱/۲۰۸ حاشیه)
دیبۀ خسروی: نام یکی از گنج های هشت گانۀ خسروپرویز، برای مثال دگر آنک نامش همی بشنوی / تو گویی همه دیبۀ خسروی (فردوسی - ۸/۲۹۷)
تصویری از دیبه
تصویر دیبه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

منسوب به دیبه دیبا: بامدادان بر هوا قوس و قزح بر مثال دامن شاهنشاهی پنج دیبای ملون بر تنش باز جسته دامن هر دیبهی (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادیبه
تصویر ادیبه
مونث ادیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دینه
تصویر دینه
(دخترانه)
انتقام یافته، نام دختر یعقوب (ع) و خواهر یوسف (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دیبا
تصویر دیبا
(دخترانه)
پارجه ابریشمی رنگی، روی زیب، نوعی پارچه ابریشمی معمولاً رنگین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیبه
تصویر لیبه
(دخترانه)
مؤنث لبیب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دیمه
تصویر دیمه
صفحه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیسه
تصویر دیسه
شکل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دربه
تصویر دربه
عاقل بودن، حاذق بودن در کار و صنعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلبه
تصویر دلبه
از پارسی یک دلب یک چنار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیمه
تصویر دیمه
باران پیوسته بش
فرهنگ لغت هوشیار
رنگ لون، شبیه نظیر: بی دیس (بی نظیر)، پسوند شباهت و لیافت: حور دیس تندیس طاقدیس فرخاردیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دینه
تصویر دینه
دیروز، روز گذشته وام که ادای آن را مدت معینی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیهه
تصویر دیهه
قریه، روستا و قصبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیوه
تصویر دیوه
کرم ابریشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیده
تصویر دیده
مردمک چشم
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی پارچه ابریشمین رنگین، دیدار زیبا روی صورت جمیل. یا دیبای پخته در پخته دیبایی که هیچ یک از تار و پودش خام نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیبه
تصویر طیبه
(دخترانه)
مؤنث طیب، پاک، مطهر، پاکیزه
فرهنگ نامهای ایرانی
آن جز از گوسفند که بجای دم از خلف آن واقع شده و محتوی چربی می باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیبا
تصویر دیبا
قماشی باشد از حریر الوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریبه
تصویر ریبه
گمان شک (پارسی است)، چفته (اتهام)، تاسگی
فرهنگ لغت هوشیار
چوز پاره رو در روی دوشیزه بیوه مونث ثیب زن شوی دیده و از شوهر جدا مانده خواه بطاق و خواه بمرگ شوی بیوه مقابل باکره دوشیزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیبه
تصویر جیبه
جواب، پاسخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیبه
تصویر حیبه
جاور (حالت)، اندوه، نیاز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دابه
تصویر دابه
هر حیوانی که روی زمین راه رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیبه
تصویر خیبه
نومیدی
فرهنگ لغت هوشیار
مغولی پرچین دیواره ای از چوب و شاخه کندک (خندق) دیواری از چوب و علف دور قلعه و شهر چپر سور
فرهنگ لغت هوشیار
یک بومادران (مفرد شیب)، سپید مویی سپید شدن سر برنجاسپ درختی که یکی از گونه های افسنتین (خارا گوش) به شمار میرود، گونه ای از ریحان که ریحان کرمانی نیز نامیده می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیبه
تصویر طیبه
طیب، خوش بو، پاک دامن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثیبه
تصویر ثیبه
ثیب، زن بی شوهر و بیوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دینه
تصویر دینه
دیروز، دیروزی، دینه روز، برای مثال بچۀ بط اگر چه دینه بود / آب دریاش تا به سینه بود (سنائی۱ - ۱۵۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیبه
تصویر شیبه
گیاه ریحان کرمانی
افسنتین، گیاهی خودرو با ساقه های بلند، برگ های کرک دار، شاخه های انبوه و گل های زرد کوچک که برای معالجۀ لقوه، فالج، رعشه و امراض معده و کبد به کار می رفته، خاراگوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دنبه
تصویر دنبه
عضوی از بدن گوسفند که در انتهای تنۀ او آویخته و به جای دم اوست و تمام آن چربی است و روغن آن بیشتر و بهتر از پیه و چربی بدن گوسفند است
فرهنگ فارسی عمید