جدول جو
جدول جو

معنی دکنسه - جستجوی لغت در جدول جو

دکنسه
در منبت کاری شده، کنده شده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مکنسه
تصویر مکنسه
جارو، آلتی برای تمیز کردن خاک و خاشاک و زباله از روی زمین که از برخی گیاهان یا الیاف مصنوعی تهیه می شود، خاک روب، جاروب
فرهنگ فارسی عمید
(دِ کیسْ سِ / دِ سِ)
کلمه تعجب است در تداول لوطیان و مشتی ها. علامت تعجب و علامت استفهام انکاری است. صوتی است علامت تعجب و گاهی تحقیر را. (یادداشت مرحوم دهخدا). دکی. دکیره. زکی
لغت نامه دهخدا
(دَ سَ)
گروه مردم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ سِ ءَ)
پنهان گردیدن در خانه خود و بیرون نیامدن برای حاجت قوم، و آن عیب است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مِنَ سَ)
جاروب. مکسحه. ج، مکانس. (مهذب الاسماء). جاروب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جارو. مسفره. محسره. محوقه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(مِ نَ سَ / سِ)
مکنسه. جاروب: ضمیر منیرش از خاشاک گناه به مکنسۀ عفو و صفح مصفی گردان. (تاریخ غازان ص 47). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دکیسه
تصویر دکیسه
گروه مردم گروزه
فرهنگ لغت هوشیار
مکنسه در فارسی: جاروب، گل کتانی از گیاهان جاروب جارو، جمع مکانس، گل کتانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکنه
تصویر دکنه
خاکستری تیره از رنگ ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکیسه
تصویر دکیسه
((دَ کّ س))
از ادات تمسخر و توهین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکنسه
تصویر مکنسه
((مِ نَ س یا سَ))
جاروب، جارو، گل کتانی، جمع مکانس
فرهنگ فارسی معین
در یا پنجره ی منبت کاری شده، کنده شده
فرهنگ گویش مازندرانی